Wednesday, April 23, 2008

اولين اول ماه مه بعد از قيام ٥٧ در تبريز

بمناسبت اول ماه مه
يك توضيح: اين نوشته چند سال پيش در سايت روزنه منتشر شده بود كه دوباره باز نويسى شده است۔
جليل جليلى
۲۳ آوريل ۲۰۰۸
مراسم ها، تجمعات و راهپيمائى هاى اول ماه مه در سال ١٣٥٨، اولين اول مه بعد از قيام ٥٧، بيشک بعنوان يکى از پرشکوه ترين و به ياد ماندنى ترين حرکات کارگرى تاريخ معاصر در ايران ثبت شده است ـ يادى از اول مه ٥٨، و مرورى بر حوادث و اتفاقات مربوط به آن روز ميتواند کمکى باشد به هرچه باشکوه تر برگزار شدن اين مراسم در سال جارى ـ
از هفته ها مانده به اول ماه مه سال ٥٨ جنب و جوش وسيعى در ميان فعالين کارگرى در جريان بود۔ در باره شيوه هاى برگزارى مراسم هاى اول مه آنسال بحث ها و نظرات متفاوتى در ميان رهبران و فعالين کارگرى وجود داشت۔ با وجود اينكه تعداد زيادى از كارگران كمونيست ميدانستند كه در انقلاب سرشان كلاه رفته و دولت تازه بقدرت رسيده كارى را ادامه خواهد داد كه حكومت شاه نتوانست به انجام برساند٬ توهم به آن دولت در ميان بخشى از رهبران كارگرى موج ميزد۔ در چنين اوضاع و احولى بود كه كارگران خود را براى برگزارى مراسمهاى اول مه آماده ميكردند۔
اين اولين تجربه برگزارى مراسم اول مه بشکل علنى براى نسل آنروز کارگران ايران بودـ مراسمهاى اول مه تا قبل از سال ٥٨ عمدتا در محافل و جمع هاى محدود کارگران، و عمدتا بشکل مخفى و دور از کنترل و دسترس پليس امنيتى حکومت پهلوى برگزار شده بودندـ کسى از رهبران جوان کارگرى در آن دوره تجربه اى از برگزارى مراسم هاى علنى، پرشکوه و ده ها و صدها هزار نفرى نداشت۔ رهبران و فعالين کارگرى با شرايطى کاملا جديد روبرو بودندـ بهار ٥٨ اولين بهارى بود که از ديکتاتورى ٥٠ ساله پهلوى در آن خبرى نبودـ دولتى سر کار بود به اسم دولت موقت٬ که هنوز نتوانسته بود اوضاع را تحت کنترل خود درآوردـ حکومت اسلامى، اگر چه حملاتش را بر عليه کارگران شروع کرده بود ولى هنوز نتوانسته بود انقلاب را كاملا سركوب كند توقعات كارگران را پائين بياورد۔ کارگران كه در بر اندازى حكومت شاه و سلطنت پهلوى نقش مهمى بازى كرده بودند انتظار داشتند که زندگى بهتر و آزادترى داشته باشند۔ انظار داشتند كه در اول مه آنسال مراسم هاى پرشکوه، کاملا مستقل از دخالت دولت و بدون ترس از حملات پليسى برگزار کنندـ
با نزديکتر شدن اول مه زمزمه هاى دخالت دولت و برگزارى مراسم هاى دولتى شنيده شد وقتى که تدارکات براى برگزارى مراسم اول مه در تبريز شروع شد معلوم بود که دو گروه براى اين مراسم دست بکار بودندـ از يکطرف کارگران کمونيست، که نفوذ وسيع و قدرتمندى در ميان کارگران داشتند، تلاش داشتند که مراسمى کاملا مستقل از دولت و مستقل از دخالت سازمانهاى اسلامى برگزار کنندـ و از طرف ديگر عوامل دولتى و ديگر سازمانهاى اسلامى از جمله سازمان مجاهدين خلق٬ در تلاش بودند که مراسم اول مه را به يک مراسم دولتى و اسلامى تبديل کنندـ هرچه به اول ماه مه نزديکتر ميشديم سمپاشى هاى عوامل دولتى و فعالين سازمان مجاهدين خلق عليه کمونيستها و تهديد کارگران کمونيست بيشتر بگوش ميرسيدـ انتظار عمومى بر اين بود که مراسم باشکوهى در باغ شمال، استاديوم ورزشى شهر، برگزار خواهد شدـ عوامل دولتى و سازمان مجاهدين خلق، که در آنروزها کاملا از دولت موقت دفاع ميکرد، هنوز مکان ديگرى را براى مراسم اول مه اعلام نکرده بودندـ تنها چند روز مانده به اول مه بود که اعلام شد اسلامى ها مراسم اول مه را در دانشگاه برگزار خواهند کرد و دكتر سروش سخنران اين مراسم خواهد بودـ
از اولين ساعات روز اول مه کارگران کارخانه هاى مختلف تبريز، از جمله ماشين سازى، تراکتورسازى، ليفت تراک سازى، کبريت سازى، سيمان سازى، کوکاکولا و ـ ـ ـ در پارک گلستان و خيابانهاى اطراف اين پارک تجمع کردندـ از پرچم هاى سرخ رنگ داراى آرم هاى داس و چکش، و از وجود شعار هاى متنوع کارگرى از جمله "آزادى تشکل، آزادى بيان، آزادى اعتصاب"، "حقوق برابر براى کارگران زن و مرد"، "پرداخت بيمه بيکارى براى همه بيکاران"، "زنده باد اول مه روز همبستگى جهانى کارگران" که بر پلاکاردها نوشته شده بودند آشکار بود که دست اندر کاران و رهبران مراسم هاى اول مه کارگران کمونيست بودندـ اسلامى ها و طرفداران حكومت اسلامى در اقليت بودندـ صفوف هزاران نفرى کارگران با سر دادن شعارهايى چون "ياشاسين 1 مى" (زنده باد اول ماه مه)، "کارگرلرين حقى وئريلسين" (حقوق کارگران بايد پرداخت شود)، "نان، مسکن، آزادى" ـ ـ ـ و با بر افراشتن پرچمهاى قرمز رنگ و پلاكاردهائى كه بر روى آنها شعارهائى چون "كارگران جهان متحد شويد"٬ چاره رنجبران اتحاد و تشكل است" از باغ گلستان به مقصد باغ شمال، استاديوم ورزشى، به حرکت در آمدـ مسير راه پيمايى چنين تعيين شده بود كه صفوف كارگران بعد از خارج شدن از پارك گلستان از طريق خيابان پهلوى بطرف ميدان ساعت و از آنجا از طريق خيابان شاپور شمالى بطرف باغ شمال٬ يعنى ميدن ورزشى شهر تبريز راه پيمائى خواهند كرد و در آنجا مراسم سخنرانى اجرا خواهد شد۔ ولى صفوف کارگران در ميدان ساعت با جمعيتى از حزب الهى هاى چماق بدست روبرو شد که در ابتداى ورود به خيابان شاپور شمالى صف بسته بودند و از ورود كارگران به اين خيابان جلوگيرى ميکردندـ آنها مسير خيابان پهلوى بطرف دانشگاه را باز گذاشته بودند و مدام از کارگران ميخواستند که بطرف دانشگاه بروندـ اعتراضات سازماندهندگان مراسم اول مى و نمايندگان كارگران بر عليه اين قلدرى آشكار اسلامى ها و عوامل دولتى به جائى نرسيد۔ صفوف كارگران دو شقه شد۔ بخشى از آنها بطرف دانشگاه رفتند و بخشى ديگر همچنان به رفتن به باغ شمال پافشارى كردند۔ بتدريج بر تعداد کارگرانى که همچنان ميخواستند بطرف باغ شمال بروند افزوده تر شدـ کارگران توانستند صف حزب الهى ها را در هم شکنند و مسير خود را بطرف باغ شمال باز کنندـ در اين موقع حزب الهى ها با سر دادن شعار "مسلمان دانشگاه، کمونيست باغ شمال" به کارگران حمله کردند و پلاکاردهاى آنها را در هم شکستندـ با وجود اين تعداد زيادى از كارگران با جنگ و گريز راه خود را بطرف باغ شمال ادامه دادندـ
حزب الهى هايى که در ميدان ساعت جمع شده بودند ترکيبى بودند از دانشجويان مسلمان طرفدار خط امام، فعالين سازمان مجاهدين خلق و دانشجويان طرفدار اين سازمان، تعدادى از کارگران وابسته به انجمن هاى اسلامى و عده اى از لمپن هاى شهر تبريزـ در ميدان ساعت تا مدتها اين دو شعار بگوش ميرسيد: "کارگر، کارگر متحد" و "مسلمان دانشگاه، کمونيست باغ شمال"۔ تعداد زيادى از کارگران از طريق کوچه پس کوچه ها خود را به باغ شمال رسانده و تجمع نسبتا بزرگى را در آنجا بوجود آوردندـ ولى حزب الهى ها به تجمع کارگران در باغ شمال نيز حمله کرده و بلندگو ها را در هم شکستند و مراسم كارگران را بر هم زدند۔ و بدين ترتيب اولين اول مى بعد از قيام به يك صحنه جنگ و دعوا بين كارگران و عوامل دولتى در خيابانهاى تبريز تبديل شد۔
تجربه اولين اول مى بعد از قيام بار ديگر به كارگران يادآور شد كه:
۱_ رهائى كارگران٬ نه در دست ديگران٬ بلكه در دست خود كارگران است٬
۲_ رهائى كارگران بدون بدست گرفتن قدرت سياسى ممكن نيست٬
۳_ كسب قدرت سياسى از طرف طبقه كارگر بدون متحد شدن و متشكل شدن كارگران حول يك پرچم واحد امكان پذير نيست٬
۴_ كسب قدرت سياسى با گرد آمدن و متحد شدن رهبران و پيشروان جنبش كارگرى در يك حزب كمونيست كارگرى ممكن خواهد شد٬

زنده باد اول ماه مه!
زنده باد حزب كمونيست كارگرى!
مرگ بر جمهورى اسلامى!
زنده باد سوسياليسم!

Wednesday, April 16, 2008

اول مه را بزرگ و با شکوه برگزار کنيم

شهلا دانشفر

آزادي محمود صالحي يکي از رهبران کارگري سرشناس در ايران٬ طومار اعتراضي بر سر خواست افزايش دستمزدها با بيش از سه هزار امضا که در آن اعلام شده که کارگران زير بار ٢٠ درصد افزايش دستمزد کنوني نخواهند رفت و حتي با يک ميليون تومان در ماه نيز نميتوان زندگي اي انساني داشت٬ اعتراضات هر روزه کارگري از جمله اعتصاب هزاران کارگران نيشکر هفته تپه که هم اکنون در جريان است٬ و با لاخره توجه وسيع جهاني به مبارزات کارگران و کل جامعه و پشت سر گذاشتن روزهاي همبستگي جهاني با کارگران ايران همچون ٦ مارس و غيره همه و همه فضاي سياسي و ملتهب کنوني را در آستانه فرارسيدن اول مه امسال به نمايش ميگذارد.

در طول سال گذشته ما شاهد اين بوديم که جمهوري اسلامي در تقابل با پيشروي هاي جنبش کارگري و براي عقب راندن طبقه کارگر٬ به سياست سرکوبش شدت داد. کارگر را بخاطر اول مه زنداني کرد٬ براي او حکم شلاق صادر کرد و اين حکم را در چند مورد به اجرا گذاشت٬ چرا که در شرايطي که مراکز کارگري از اعتراض ميجوشد و به حالت انفجاري در آمده است٬ در شرايطي که جنبش کارگري به وزنه سنگيني در سير تحولات جامعه تبديل شده و فضاي راديکال و چپ بر اعتراضات کل جامعه حاکم است٬ رژيم از روزي چون اول مه که روز به خيابان آمدن کارگران و قدرت نمايي اين طبقه است٬ وحشت دارد. در مقابل همه اين تعرضات، کارگري که حکم شلاق را در موردش به اجرا گذاشته بودند ٬ صداي اعتراضش را بلند کرد. گفت ما کوتاه نمي آييم. گفت مي ايستيم و از افزايش دستمزدش سخن گفت و ما شاهد گسترش هر روزه اعتراضات کارگري بوديم. در چهارچوب همين سياست بود که در فروردين سال گذشته رژيم اسلامي محمود صالحي يکي از رهبران کارگري سرشناس در ايران را دستگير و زنداني کرد تا با ايجاد فضاي رعب مانع برگزاري روز جهاني کارگر شود و مبارزات کارگران را عقب براند. اما امسال در نزديکي اول مه تحت فشار اعتراضات و يک کمپين بين المللي گسترده کارگري٬ جمهوري اسلامي ناگزير شد وي را آزاد کند. آزادي محمود صالحي که اتفاقا جرمش برپايي مراسم اول مه بود٬ خود يک پيروزي بزرگ براي کارگران در ايران است و بدون شک تاثيرات خود را بر گراميداشت قدرتمند اين روز خواهد گذاشت.

بعبارت روشنتر اول مه امسال بدنبال حمله رژيم به کارگران و به کل جامعه٬ بدنبال زنداني کردن دهها دانشجو به جرم برپايي مراسم شانزده آذر و بصدا در آوردن صداي اعتراض جامعه با خواستها و شعارهاي راديکالي همچون شعارهاي آزادي٬ برابري٬ هويت انساني٬ زنده باد سوسياليسم٬ جنبش دانشجويي متحد جنبش کارگري و جنبش رهايي زن و ... برگزار ميشود. در شرايطي که در آن ما شاهد يک جنگ هر روزه بين کارگران و کل جامعه در مقابل اين رژيم شلاق و زندان و سنگسار و شکنجه اي، امروز مردم در ايران بيش از هر وقت رژيم اسلامي و کليت اين نظام را به مصاف کشيده اند. اين را در اعتراضات هر روزه کارگران٬ در شعارهاي دانشجويان که ميگويند ما زن و مرد جنگيم٬ بجنگ تا بجنگيم، جنبش دانشجويي آماده قيام است٬ در تجمع اعتراضي يکماه قبل در آريا شهر در تهران با شعار جمهوري اسلامي نميخواهيم! نميخواهيم! و در رودرويي هر روزه مردم بصورت زير پا گذاشتن قوانين ارتجاعي اسلامي و ايستادن در برابر طرحهاي سرکوب آن تحت عنوان طرح امنيت اجتماعي و مقابله با بدحجابي و غيره و غيره به روشني ميتوان ديد. در دل اين جنگ و رودرويي آشکار است که امروز کارگران در ايران به استقبال اول مه٬ روز همبستگي جهاني کارگري ميروند. در دل اين شرايط است که بحث بر سر برپايي با شکوه اين روز در ميان محافل و جمع هاي کارگري داغ است و همه چيز حاکي از اينست که اول مه امسال ميتواند و بايد به يک روز بزرگ قدرتمنايي از سوي کارگران تبديل شود. بايد خود را براي اين مصاف آماده کرد. بايد به تدارک يک اول مه با شکوه و بزرگ برويم.

نقطه تاکيد ها کجاست؟ جگونه به تدارک اول مه برويم؟

١- برپايي يک اول مه مستقل و با شکوه امروز بطور واقعي چالش مستقيم رژيم است. با گراميداشت هر چه گسترده تر اول مه بايد کاري کرد که زنداني کردن کارگر و دانشجو و معلم و صدور احکام زندان و شلاق براي رژيم بهايي بسيار گزاف تر از اين داشته باشد و با تمام قوا باید جمهوري اسلامي را عقب برانيم.

٢ - همانطور که اشاره کردم وادار کردن جمهوري اسلامي به آزاد کردن محمود صالحي که جرمش برپايي اول مه بود٬ يک پيروزي بزرگ در تحميل به رسميت شناختن اين روز مهم به رژيم اسلامي است. بايد اين پيروزي را به سکوي پرشي براي برپايي هر چه قدرتمند تر اول مه و تثبيت کامل اين روز به عنوان يک حق پايه اي کارگران در ايران تبديل کرد.
بايد با برپايي مراسم بزرگ و باشکوه اول مه٬ با مارش بزرگ هزاران نفره در اين روز٬ با شعارهاي کارگر زنداني آزاد بايد گردد٬ دانشجوي زنداني آزاد بايد گردد٬ زنداني سياسي آزاد بايد گردد٬ شلاق جرم است و احکام شلاق محکوم است٬ جمهوري اسلامي ٬ اين رژيم شلاق و زندان بايد از سازمان جهاني کار آي ال او اخراج شود و مرگ بر سرمايه داري٬ زنده باد سوسياليسم٬ اول مه امسال را به يک روز اعتراضي بزرگ و به روزي تاريخي در جنبش کارگري ايران تبديل کرد.

٣- در شرايطي که ايران به مرکز تحولات سياسي جهان تبديل شده و توجه جهانيان بيش ازپیش به مبارزات کارگران و مردم در ايران جلب شده است٬ بايد کارگران از مراکز مختلف کارگري با نامه هاي اعتراضي خود به سازمان جهاني کار که اجلاس سالانه اش در پيش است٬ به حضور و پذيرش نمايندگان خانه کارگر و شوراهاي اسلامي از سوي اين سازمان معترض شوند و خواهان اخراج آنان گردند. نامه هايي که در آن اعلام شده باشد که اول مه حق مسلم ما کارگران است، احکام شلاق و زندان براي کارگران به جرم برپايي اول مه محکوم است و نمايندگان جمهوري اسلامي نمايندگان ما کارگران نيستند و از همه اتحاديه هاي کارگري در سراسر جهان بخواهند که از اين خواست بر حق آنها حمايت و پشتيباني کنند.
در اول مه امسال حزب کمونيست کارگري ايران نيز در ادامه سياست اعلام شده خود٬ سياست تحميل به انزوا کشاندن جمهوري اسلامي در سطح جهان٬ بر روي اخراج جمهوري اسلامي از سازمان جهاني کار "آي ال او " تاکيد گذاشته و براي تحميل آن به سازمان جهاني کار تلاش ميکند. در همين رابطه از سوي کميته همبستگي کارگري حزب کمونيست کارگري ايران پتي شن اعتراضي اي با خواست اخراج جمهوري اسلامي٬ اين رژيم شلاق٬ اين رژيم آپارتايد جنسي٬ اين رژيم زندان و سرکوب و اعدام از سازمان جهاني کار و همه مراجع بين المللي بايد اخراج شود٬ بيرون داده شده و در آن از همه سازمانهاي کارگري و انسانهاي آزاديخواه در سراسر جهان خواسته شده است که با امضاي اين نامه اعتراضي همبستگي خود را با مبارزات کارگران و مردم ايران اعلام کنند.

٤- با صداي رسا اعلام کنيم که اول مه روز ما کارگران است و اجازه نميدهيم که مزدوران خانه کارگر و شوراي اسلامي در همدستي با دولتشان به تقابل با ما به ميدان بيايند. اول مه خيابانها از آن ماست و هر جا که اينها بخواهند بساطي برپا کنند٬ همان بلايي را بر سرشان خواهيم آورد که در دو سال گذشته بر سرشان آورديم و بساطشان را با شعارهايمان و با مارش عظيم اعتراضي مان بر هم خواهيم ريخت.

٥- براي برگزاري با شکوه اول مه خود را سازمان دهيم. در همه جا٬ در همه شهرها و مراکز بزرگ کارگري کميته هاي برگزار کننده اول مه٬ کميته هايي که بخش هاي مختلف کارگري را در خود متحد کند٬ شکل دهيم. با بيانيه ها و تراکتهايمان کل جامعه را به شرکت گسترده در قدرتنمايي بزرگ کارگري در اول مه فرابخوانيم. از هم اکنون قطعنامه ويژه اول مه و شعار ها و پلاکاردهايمان را سازمان دهيم و در و ديوار را با شعارهاي زنده باد اول مه روز همبستگي کارگري٬ برپايي اول مه حق مسلم ما کارگران است، زنداني سياسي آزاد بايد گردد٬ زنده باد سوسياليسم٬ پر کنيم و فضاي شهرها را به رنگ اين روز در بياوريم.

در يک کلام حرف من اينست که اول مه امسال بايد بزرگ و با شکوه باشد٬ سرخ و راديکال باشد، و با قطعنامه هاي راديکالش کيفرخواست کارگران عليه توحش سرمايه باشد. اول مه بايد يک قدرتنمايي بزرگ از سوي کارگران در برابر رژيم اسلامي باشد. اول مه را بايد در همه شهر ها در خيابانها و مراکز شهرها برپا کرد. بايد مارش اول مه را سازمان داد و سرود انترناسيونال سرود همبستگي کارگري٬ سرود مهم اين روز باشد. در اول مه امسال بايد بار ديگر شاهد اتحاد جنبش دانشجويي٬ جنبش کارگري٬ جنبش رهايي زن و همه جنبش هاي اعتراضي در جامعه عليه توحش اين رژيم سرمايه باشيم واين اتحاد و همبستگي را در شعار ها و پلاکاردها و در حضور گسترده دانشجويان٬ زنان و بخش هاي مختلف جامعه در مراسم اول مه به نمايش بگذاريم. ملزومات برپايي چنين اول ماه مهي کاملا فراهم است. بايد با چنين چشم اندازي به استقبال آن برويم.*

Wednesday, April 09, 2008

پیام مشترک به مناسبت آزادی محمود صالحی از زندان

محمود صالحی از زندان آزاد شد، این خبر برای کارگران و فعالین جنبش کارگری در ایران آنچنان حائز اهمیت بود که به فاصله بسیار کوتاهی همه جا را در نوردید و شور و شعفی به یاد ماندنی به ارمغان آورد.محمود را پارسال در راستای سیاست ایجاد رعب در میان کارگران برای جلوگیری از برگزاری مراسم اول ماه مه در اولین روزهای سال بازداشت کرده و به زندان سنندج منتقل کردند و علیرغم پایان دوران محکومیتش، میخواستند همچنان وی را در بند نگه دارند اما امروز محمود صالحی با مبارزه خستگی ناپذیر کارگران و خواست و اراده متحدانه طبقه کارگر جهانی از بند آزاد شد.آزادی محمود در مصاف طبقه کارگر ایران برای خلاصی از ستم سرمایه یک موفقیت برای طبقه کارگر و بمثابه گامی است به جلو برای در هم شکستن محدودیتها و فشارهای حاکم بر جنبش کارگری.ما آزادی محمود صالحی را از زندان به خانواده وی، کارگران و عموم انسانهای برابری طلب صمیمانه تبریک میگوئیم و بنوبه خود از همه شخصیتها، نهادها و سازمانهای کارگری، بویژه ای تی یو سی و آی تی اف که برای آزادی محمود مبارزه کردند، صمیمانه قدردانی می کنیم و امیدواریم با مبارزه هر چه متحدانه تر و قدرتمندانه تری منصور اسالو نیز از زندان آزاد شود و برای همیشه بازداشت و آزار و اذیت فعالین جنبش کارگری و سایر جنبشهای اجتماعی در ایران پایان پذیرد.ما تلاشهای طاقت فرسای نجیبه صالح زاده و فرزندان محمود را که لحظه لحظه ی زندگی شان را علیرغم تهدیدها و فشارهای سنگین، بی باکانه در مبارزه برای آزادی محمود سپری کردند، می ستائیم و بر عزم و اراده آنان درود می فرستیم.محمود عزیز، دستت را صمیمانه می فشاریم و به مقاومت و پایداری ات درود می فرستیم.
زنده باد همبستگی کارگری
اتحادیه سراسری کارگران اخراجی و بیکار
انجمن صنفی کارگران برق و فلزکار کرمانشاه
کارگران کارخانه شاهو
و جمعهایی از کارگران:نساجی کردستان و پرریس در سنندج
پتروشیمی پلی اتیلن سنگین کرمانشاه
پالایشگاه گاز فازهای 9و 10 عسلویه
شرکت توسعه سیلوی عسلویه
18/1/1387

Saturday, April 05, 2008

محمود صالحي همچنان در زندان است

ناصر اصغري

محمود صالحي را كمتر كسي است كه امروز در ايران نشناسد. نه تنها او را مي شناسند، بلكه مي دانند كه او شناخته شده‌ترين چهره جنبش اعتراضي در ايران است.
محمود صالحي را ظاهرا به اين خاطر زنداني كردند كه چند سال پيش در مراسم اول ماه مه شهر سقز شركت كرده بود. يك سال محكوميت او به پايان رسيده است، اما همچنان در زندان نگه داشته‌اند. به اين خاطر نگه داشته‌اند كه با بيرون از زندان ارتباط داشته و پيام همبستگي داده است. كه كارگران را در زندان سازمان داده است. كه زندانيان را به اعتراض به وضعيت زندان رهبري و سازماندهي كرده است.
به در زندان ماندن محمود صالحي بايد همانند در زندان ماندن عزيزترين كس خود نگريست. او را به خاطر مسائلي زنداني كرده و همچنان در زندان نگه داشته‌اند كه ربط مستقيمي به زندگي تك تك ماها در ايران دارد. به خاطر برگزاري اول ماه مه، پيام دادن به برگزار كنندگان روز جهاني زن، به دانشجوياني كه از حق و حقوق مردم زحمتكش در اين جامعه دفاع كردند، و به اتحاديه‌هاي كارگري‌اي كه به خاطر آزادي زندانيان سياسي به دولت ايران اعتراض كردند. اينها مسائل خصوصي محمود صالحي و خانواده ايشان نيستند؛ اينها مسائلي هستند كه به من و شما ربط مستقيم دارند و محمود صالحي را به خاطر آنها زنداني كرده و همچنان در زندان نگه داشته‌‌اند. جايز نيست كه محمود صالحي را همچنان در زندان نگه دارند و اعتراضي توده‌اي و ميليوني سازمان نيابد. بايد اعتراض به در زندان نگه داشتن محمود صالحي را در اولويت خود قرار داد. مهمتر اينكه بايد جمهوري اسلامي بداند كه نمي تواند چنين دست درازي‌اي به زندگي فعالين كارگري و اجتماعي بكند و با خيال آسوده شب را به روز برساند.
نكته‌اي كه فعالين دست‌اندركار مسائل جنبش كارگري نيز بايد آن را در نظر داشته باشند اين است كه محمود صالحي را به عنوان سمبل يك جنبش در زندان نگه داشته‌اند. در زندان نگه داشته‌اند كه دستمزدهاي بارها زير خط فقر را به كارگران تحميل كنند و كسي اعتراضي نكند. در زندان نگه داشته‌اند كه بگويند اول ماه مه ممنوع است؛ كه تلاش براي تشكل‌پذيري و سر و سامان دادن بخود توسط كارگران ممنوع است؛ كه اعتراض به تبعيض و آپارتايد جنسي ممنوع است؛ كه ٨ مارس ممنوع است؛ كه شلاق زدن كارگر معترض حق اوست و و و. آزادي و اعتراض به در زندان نگه داشتن محمود صالحي بايد در اولويت همه ما قرار بگيرد. بايد مرتب اعتراض كرد. به هر ترتيبي كه براي ما امكان دارد اعتراض كرد. به سازمان و نهادهاي كارگري نامه نوشت و از آنها خواست به در زندان نگه داشتن محمود صالحي اعتراض كنند. بايد به اعتراضاتي كه در دفاع از او سازمان داده مي شود، پيوست. بايد در زندان نگه داشتن محمود صالحي را به يك افتضاح سياسي براي رژيم تبديل كرد. بايد از همين الان بخاطر در زندان نگه داشتن او هم كه شده، به سازمان جهاني كار نامه نوشت و از آن خواست كه جمهوري اسلامي را به جلسه سالانه خود راه ندهد. همه اينها شدني است. همين چندي پيش اعتراض گسترده‌اي در سنندج در مقابل زندان سنندج سازمان داده شد و رژيم و مسئولين زندان از موضع ضعف با معترضين برخورد كردند. رژيم اسلامي يك رژيم پررو و بي آبروئي است كه با اينكه تظاهر مي كند اعتراضات بي‌فايده است، اما تأثير هر اعتراضي انكارناپذير بوده و رژيم قدم‌ها عقب نشسته است. بايد اين اعتراضات را گسترش داد.
محمود صالحي يك سال از حكم زندانش را گذرانده است، اما هنوز در زندان است. مبارزه براي آزادي محمود صالحي از اين جهت در چشم جامعه بسيار محق است. اما نبايد فراموش كرد كه منصور اسانلو، بهروز كريمي‌زاده، بختيار رحيمي و دهها زنداني سياسي ديگر هنوز در زندان هستند؛ باضافه صدها تن ديگر با قرار وثيقه‌هاي هنگفتي به گروگان گرفته شده‌اند كه اعتراض نكنند. به تمام اينها بايد به هر صورتي كه ممكن است، اعتراض كرد. بايد در باره‌شان نوشت، به دوستان و آشنايان، به همكاران و دور و بري‌ها و كساني را كه در قهوه‌خانه‌ها با آنها آشنا مي شويم، كساني را كه در گرمابه‌ها با آنها آشنا مي شويم و در اتاق انتظار دكترها و در تاكسي‌ها و غيره، اين موضوع را به بحث گذاشت و مشغله همه كرد. بايد ازشان خواست كه اعتراض كنند و اين اجحاف را اجحاف بخود بدانند و خبر آن را هر چه وسيعتر پخش كنند.
براي آزادي محمود صالحي و ديگر زندانيان سياسي، نبايد از هيچ كمكي دريغ كرد.
٣١ مارس ٢٠٠٨