اولين اول ماه مه بعد از قيام ٥٧ در تبريز
بمناسبت اول ماه مه
يك توضيح: اين نوشته چند سال پيش در سايت روزنه منتشر شده بود كه دوباره باز نويسى شده است۔
جليل جليلى
۲۳ آوريل ۲۰۰۸
مراسم ها، تجمعات و راهپيمائى هاى اول ماه مه در سال ١٣٥٨، اولين اول مه بعد از قيام ٥٧، بيشک بعنوان يکى از پرشکوه ترين و به ياد ماندنى ترين حرکات کارگرى تاريخ معاصر در ايران ثبت شده است ـ يادى از اول مه ٥٨، و مرورى بر حوادث و اتفاقات مربوط به آن روز ميتواند کمکى باشد به هرچه باشکوه تر برگزار شدن اين مراسم در سال جارى ـ
از هفته ها مانده به اول ماه مه سال ٥٨ جنب و جوش وسيعى در ميان فعالين کارگرى در جريان بود۔ در باره شيوه هاى برگزارى مراسم هاى اول مه آنسال بحث ها و نظرات متفاوتى در ميان رهبران و فعالين کارگرى وجود داشت۔ با وجود اينكه تعداد زيادى از كارگران كمونيست ميدانستند كه در انقلاب سرشان كلاه رفته و دولت تازه بقدرت رسيده كارى را ادامه خواهد داد كه حكومت شاه نتوانست به انجام برساند٬ توهم به آن دولت در ميان بخشى از رهبران كارگرى موج ميزد۔ در چنين اوضاع و احولى بود كه كارگران خود را براى برگزارى مراسمهاى اول مه آماده ميكردند۔
اين اولين تجربه برگزارى مراسم اول مه بشکل علنى براى نسل آنروز کارگران ايران بودـ مراسمهاى اول مه تا قبل از سال ٥٨ عمدتا در محافل و جمع هاى محدود کارگران، و عمدتا بشکل مخفى و دور از کنترل و دسترس پليس امنيتى حکومت پهلوى برگزار شده بودندـ کسى از رهبران جوان کارگرى در آن دوره تجربه اى از برگزارى مراسم هاى علنى، پرشکوه و ده ها و صدها هزار نفرى نداشت۔ رهبران و فعالين کارگرى با شرايطى کاملا جديد روبرو بودندـ بهار ٥٨ اولين بهارى بود که از ديکتاتورى ٥٠ ساله پهلوى در آن خبرى نبودـ دولتى سر کار بود به اسم دولت موقت٬ که هنوز نتوانسته بود اوضاع را تحت کنترل خود درآوردـ حکومت اسلامى، اگر چه حملاتش را بر عليه کارگران شروع کرده بود ولى هنوز نتوانسته بود انقلاب را كاملا سركوب كند توقعات كارگران را پائين بياورد۔ کارگران كه در بر اندازى حكومت شاه و سلطنت پهلوى نقش مهمى بازى كرده بودند انتظار داشتند که زندگى بهتر و آزادترى داشته باشند۔ انظار داشتند كه در اول مه آنسال مراسم هاى پرشکوه، کاملا مستقل از دخالت دولت و بدون ترس از حملات پليسى برگزار کنندـ
با نزديکتر شدن اول مه زمزمه هاى دخالت دولت و برگزارى مراسم هاى دولتى شنيده شد وقتى که تدارکات براى برگزارى مراسم اول مه در تبريز شروع شد معلوم بود که دو گروه براى اين مراسم دست بکار بودندـ از يکطرف کارگران کمونيست، که نفوذ وسيع و قدرتمندى در ميان کارگران داشتند، تلاش داشتند که مراسمى کاملا مستقل از دولت و مستقل از دخالت سازمانهاى اسلامى برگزار کنندـ و از طرف ديگر عوامل دولتى و ديگر سازمانهاى اسلامى از جمله سازمان مجاهدين خلق٬ در تلاش بودند که مراسم اول مه را به يک مراسم دولتى و اسلامى تبديل کنندـ هرچه به اول ماه مه نزديکتر ميشديم سمپاشى هاى عوامل دولتى و فعالين سازمان مجاهدين خلق عليه کمونيستها و تهديد کارگران کمونيست بيشتر بگوش ميرسيدـ انتظار عمومى بر اين بود که مراسم باشکوهى در باغ شمال، استاديوم ورزشى شهر، برگزار خواهد شدـ عوامل دولتى و سازمان مجاهدين خلق، که در آنروزها کاملا از دولت موقت دفاع ميکرد، هنوز مکان ديگرى را براى مراسم اول مه اعلام نکرده بودندـ تنها چند روز مانده به اول مه بود که اعلام شد اسلامى ها مراسم اول مه را در دانشگاه برگزار خواهند کرد و دكتر سروش سخنران اين مراسم خواهد بودـ
از اولين ساعات روز اول مه کارگران کارخانه هاى مختلف تبريز، از جمله ماشين سازى، تراکتورسازى، ليفت تراک سازى، کبريت سازى، سيمان سازى، کوکاکولا و ـ ـ ـ در پارک گلستان و خيابانهاى اطراف اين پارک تجمع کردندـ از پرچم هاى سرخ رنگ داراى آرم هاى داس و چکش، و از وجود شعار هاى متنوع کارگرى از جمله "آزادى تشکل، آزادى بيان، آزادى اعتصاب"، "حقوق برابر براى کارگران زن و مرد"، "پرداخت بيمه بيکارى براى همه بيکاران"، "زنده باد اول مه روز همبستگى جهانى کارگران" که بر پلاکاردها نوشته شده بودند آشکار بود که دست اندر کاران و رهبران مراسم هاى اول مه کارگران کمونيست بودندـ اسلامى ها و طرفداران حكومت اسلامى در اقليت بودندـ صفوف هزاران نفرى کارگران با سر دادن شعارهايى چون "ياشاسين 1 مى" (زنده باد اول ماه مه)، "کارگرلرين حقى وئريلسين" (حقوق کارگران بايد پرداخت شود)، "نان، مسکن، آزادى" ـ ـ ـ و با بر افراشتن پرچمهاى قرمز رنگ و پلاكاردهائى كه بر روى آنها شعارهائى چون "كارگران جهان متحد شويد"٬ چاره رنجبران اتحاد و تشكل است" از باغ گلستان به مقصد باغ شمال، استاديوم ورزشى، به حرکت در آمدـ مسير راه پيمايى چنين تعيين شده بود كه صفوف كارگران بعد از خارج شدن از پارك گلستان از طريق خيابان پهلوى بطرف ميدان ساعت و از آنجا از طريق خيابان شاپور شمالى بطرف باغ شمال٬ يعنى ميدن ورزشى شهر تبريز راه پيمائى خواهند كرد و در آنجا مراسم سخنرانى اجرا خواهد شد۔ ولى صفوف کارگران در ميدان ساعت با جمعيتى از حزب الهى هاى چماق بدست روبرو شد که در ابتداى ورود به خيابان شاپور شمالى صف بسته بودند و از ورود كارگران به اين خيابان جلوگيرى ميکردندـ آنها مسير خيابان پهلوى بطرف دانشگاه را باز گذاشته بودند و مدام از کارگران ميخواستند که بطرف دانشگاه بروندـ اعتراضات سازماندهندگان مراسم اول مى و نمايندگان كارگران بر عليه اين قلدرى آشكار اسلامى ها و عوامل دولتى به جائى نرسيد۔ صفوف كارگران دو شقه شد۔ بخشى از آنها بطرف دانشگاه رفتند و بخشى ديگر همچنان به رفتن به باغ شمال پافشارى كردند۔ بتدريج بر تعداد کارگرانى که همچنان ميخواستند بطرف باغ شمال بروند افزوده تر شدـ کارگران توانستند صف حزب الهى ها را در هم شکنند و مسير خود را بطرف باغ شمال باز کنندـ در اين موقع حزب الهى ها با سر دادن شعار "مسلمان دانشگاه، کمونيست باغ شمال" به کارگران حمله کردند و پلاکاردهاى آنها را در هم شکستندـ با وجود اين تعداد زيادى از كارگران با جنگ و گريز راه خود را بطرف باغ شمال ادامه دادندـ
حزب الهى هايى که در ميدان ساعت جمع شده بودند ترکيبى بودند از دانشجويان مسلمان طرفدار خط امام، فعالين سازمان مجاهدين خلق و دانشجويان طرفدار اين سازمان، تعدادى از کارگران وابسته به انجمن هاى اسلامى و عده اى از لمپن هاى شهر تبريزـ در ميدان ساعت تا مدتها اين دو شعار بگوش ميرسيد: "کارگر، کارگر متحد" و "مسلمان دانشگاه، کمونيست باغ شمال"۔ تعداد زيادى از کارگران از طريق کوچه پس کوچه ها خود را به باغ شمال رسانده و تجمع نسبتا بزرگى را در آنجا بوجود آوردندـ ولى حزب الهى ها به تجمع کارگران در باغ شمال نيز حمله کرده و بلندگو ها را در هم شکستند و مراسم كارگران را بر هم زدند۔ و بدين ترتيب اولين اول مى بعد از قيام به يك صحنه جنگ و دعوا بين كارگران و عوامل دولتى در خيابانهاى تبريز تبديل شد۔
تجربه اولين اول مى بعد از قيام بار ديگر به كارگران يادآور شد كه:
۱_ رهائى كارگران٬ نه در دست ديگران٬ بلكه در دست خود كارگران است٬
۲_ رهائى كارگران بدون بدست گرفتن قدرت سياسى ممكن نيست٬
۳_ كسب قدرت سياسى از طرف طبقه كارگر بدون متحد شدن و متشكل شدن كارگران حول يك پرچم واحد امكان پذير نيست٬
۴_ كسب قدرت سياسى با گرد آمدن و متحد شدن رهبران و پيشروان جنبش كارگرى در يك حزب كمونيست كارگرى ممكن خواهد شد٬
زنده باد اول ماه مه!
زنده باد حزب كمونيست كارگرى!
مرگ بر جمهورى اسلامى!
زنده باد سوسياليسم!
يك توضيح: اين نوشته چند سال پيش در سايت روزنه منتشر شده بود كه دوباره باز نويسى شده است۔
جليل جليلى
۲۳ آوريل ۲۰۰۸
مراسم ها، تجمعات و راهپيمائى هاى اول ماه مه در سال ١٣٥٨، اولين اول مه بعد از قيام ٥٧، بيشک بعنوان يکى از پرشکوه ترين و به ياد ماندنى ترين حرکات کارگرى تاريخ معاصر در ايران ثبت شده است ـ يادى از اول مه ٥٨، و مرورى بر حوادث و اتفاقات مربوط به آن روز ميتواند کمکى باشد به هرچه باشکوه تر برگزار شدن اين مراسم در سال جارى ـ
از هفته ها مانده به اول ماه مه سال ٥٨ جنب و جوش وسيعى در ميان فعالين کارگرى در جريان بود۔ در باره شيوه هاى برگزارى مراسم هاى اول مه آنسال بحث ها و نظرات متفاوتى در ميان رهبران و فعالين کارگرى وجود داشت۔ با وجود اينكه تعداد زيادى از كارگران كمونيست ميدانستند كه در انقلاب سرشان كلاه رفته و دولت تازه بقدرت رسيده كارى را ادامه خواهد داد كه حكومت شاه نتوانست به انجام برساند٬ توهم به آن دولت در ميان بخشى از رهبران كارگرى موج ميزد۔ در چنين اوضاع و احولى بود كه كارگران خود را براى برگزارى مراسمهاى اول مه آماده ميكردند۔
اين اولين تجربه برگزارى مراسم اول مه بشکل علنى براى نسل آنروز کارگران ايران بودـ مراسمهاى اول مه تا قبل از سال ٥٨ عمدتا در محافل و جمع هاى محدود کارگران، و عمدتا بشکل مخفى و دور از کنترل و دسترس پليس امنيتى حکومت پهلوى برگزار شده بودندـ کسى از رهبران جوان کارگرى در آن دوره تجربه اى از برگزارى مراسم هاى علنى، پرشکوه و ده ها و صدها هزار نفرى نداشت۔ رهبران و فعالين کارگرى با شرايطى کاملا جديد روبرو بودندـ بهار ٥٨ اولين بهارى بود که از ديکتاتورى ٥٠ ساله پهلوى در آن خبرى نبودـ دولتى سر کار بود به اسم دولت موقت٬ که هنوز نتوانسته بود اوضاع را تحت کنترل خود درآوردـ حکومت اسلامى، اگر چه حملاتش را بر عليه کارگران شروع کرده بود ولى هنوز نتوانسته بود انقلاب را كاملا سركوب كند توقعات كارگران را پائين بياورد۔ کارگران كه در بر اندازى حكومت شاه و سلطنت پهلوى نقش مهمى بازى كرده بودند انتظار داشتند که زندگى بهتر و آزادترى داشته باشند۔ انظار داشتند كه در اول مه آنسال مراسم هاى پرشکوه، کاملا مستقل از دخالت دولت و بدون ترس از حملات پليسى برگزار کنندـ
با نزديکتر شدن اول مه زمزمه هاى دخالت دولت و برگزارى مراسم هاى دولتى شنيده شد وقتى که تدارکات براى برگزارى مراسم اول مه در تبريز شروع شد معلوم بود که دو گروه براى اين مراسم دست بکار بودندـ از يکطرف کارگران کمونيست، که نفوذ وسيع و قدرتمندى در ميان کارگران داشتند، تلاش داشتند که مراسمى کاملا مستقل از دولت و مستقل از دخالت سازمانهاى اسلامى برگزار کنندـ و از طرف ديگر عوامل دولتى و ديگر سازمانهاى اسلامى از جمله سازمان مجاهدين خلق٬ در تلاش بودند که مراسم اول مه را به يک مراسم دولتى و اسلامى تبديل کنندـ هرچه به اول ماه مه نزديکتر ميشديم سمپاشى هاى عوامل دولتى و فعالين سازمان مجاهدين خلق عليه کمونيستها و تهديد کارگران کمونيست بيشتر بگوش ميرسيدـ انتظار عمومى بر اين بود که مراسم باشکوهى در باغ شمال، استاديوم ورزشى شهر، برگزار خواهد شدـ عوامل دولتى و سازمان مجاهدين خلق، که در آنروزها کاملا از دولت موقت دفاع ميکرد، هنوز مکان ديگرى را براى مراسم اول مه اعلام نکرده بودندـ تنها چند روز مانده به اول مه بود که اعلام شد اسلامى ها مراسم اول مه را در دانشگاه برگزار خواهند کرد و دكتر سروش سخنران اين مراسم خواهد بودـ
از اولين ساعات روز اول مه کارگران کارخانه هاى مختلف تبريز، از جمله ماشين سازى، تراکتورسازى، ليفت تراک سازى، کبريت سازى، سيمان سازى، کوکاکولا و ـ ـ ـ در پارک گلستان و خيابانهاى اطراف اين پارک تجمع کردندـ از پرچم هاى سرخ رنگ داراى آرم هاى داس و چکش، و از وجود شعار هاى متنوع کارگرى از جمله "آزادى تشکل، آزادى بيان، آزادى اعتصاب"، "حقوق برابر براى کارگران زن و مرد"، "پرداخت بيمه بيکارى براى همه بيکاران"، "زنده باد اول مه روز همبستگى جهانى کارگران" که بر پلاکاردها نوشته شده بودند آشکار بود که دست اندر کاران و رهبران مراسم هاى اول مه کارگران کمونيست بودندـ اسلامى ها و طرفداران حكومت اسلامى در اقليت بودندـ صفوف هزاران نفرى کارگران با سر دادن شعارهايى چون "ياشاسين 1 مى" (زنده باد اول ماه مه)، "کارگرلرين حقى وئريلسين" (حقوق کارگران بايد پرداخت شود)، "نان، مسکن، آزادى" ـ ـ ـ و با بر افراشتن پرچمهاى قرمز رنگ و پلاكاردهائى كه بر روى آنها شعارهائى چون "كارگران جهان متحد شويد"٬ چاره رنجبران اتحاد و تشكل است" از باغ گلستان به مقصد باغ شمال، استاديوم ورزشى، به حرکت در آمدـ مسير راه پيمايى چنين تعيين شده بود كه صفوف كارگران بعد از خارج شدن از پارك گلستان از طريق خيابان پهلوى بطرف ميدان ساعت و از آنجا از طريق خيابان شاپور شمالى بطرف باغ شمال٬ يعنى ميدن ورزشى شهر تبريز راه پيمائى خواهند كرد و در آنجا مراسم سخنرانى اجرا خواهد شد۔ ولى صفوف کارگران در ميدان ساعت با جمعيتى از حزب الهى هاى چماق بدست روبرو شد که در ابتداى ورود به خيابان شاپور شمالى صف بسته بودند و از ورود كارگران به اين خيابان جلوگيرى ميکردندـ آنها مسير خيابان پهلوى بطرف دانشگاه را باز گذاشته بودند و مدام از کارگران ميخواستند که بطرف دانشگاه بروندـ اعتراضات سازماندهندگان مراسم اول مى و نمايندگان كارگران بر عليه اين قلدرى آشكار اسلامى ها و عوامل دولتى به جائى نرسيد۔ صفوف كارگران دو شقه شد۔ بخشى از آنها بطرف دانشگاه رفتند و بخشى ديگر همچنان به رفتن به باغ شمال پافشارى كردند۔ بتدريج بر تعداد کارگرانى که همچنان ميخواستند بطرف باغ شمال بروند افزوده تر شدـ کارگران توانستند صف حزب الهى ها را در هم شکنند و مسير خود را بطرف باغ شمال باز کنندـ در اين موقع حزب الهى ها با سر دادن شعار "مسلمان دانشگاه، کمونيست باغ شمال" به کارگران حمله کردند و پلاکاردهاى آنها را در هم شکستندـ با وجود اين تعداد زيادى از كارگران با جنگ و گريز راه خود را بطرف باغ شمال ادامه دادندـ
حزب الهى هايى که در ميدان ساعت جمع شده بودند ترکيبى بودند از دانشجويان مسلمان طرفدار خط امام، فعالين سازمان مجاهدين خلق و دانشجويان طرفدار اين سازمان، تعدادى از کارگران وابسته به انجمن هاى اسلامى و عده اى از لمپن هاى شهر تبريزـ در ميدان ساعت تا مدتها اين دو شعار بگوش ميرسيد: "کارگر، کارگر متحد" و "مسلمان دانشگاه، کمونيست باغ شمال"۔ تعداد زيادى از کارگران از طريق کوچه پس کوچه ها خود را به باغ شمال رسانده و تجمع نسبتا بزرگى را در آنجا بوجود آوردندـ ولى حزب الهى ها به تجمع کارگران در باغ شمال نيز حمله کرده و بلندگو ها را در هم شکستند و مراسم كارگران را بر هم زدند۔ و بدين ترتيب اولين اول مى بعد از قيام به يك صحنه جنگ و دعوا بين كارگران و عوامل دولتى در خيابانهاى تبريز تبديل شد۔
تجربه اولين اول مى بعد از قيام بار ديگر به كارگران يادآور شد كه:
۱_ رهائى كارگران٬ نه در دست ديگران٬ بلكه در دست خود كارگران است٬
۲_ رهائى كارگران بدون بدست گرفتن قدرت سياسى ممكن نيست٬
۳_ كسب قدرت سياسى از طرف طبقه كارگر بدون متحد شدن و متشكل شدن كارگران حول يك پرچم واحد امكان پذير نيست٬
۴_ كسب قدرت سياسى با گرد آمدن و متحد شدن رهبران و پيشروان جنبش كارگرى در يك حزب كمونيست كارگرى ممكن خواهد شد٬
زنده باد اول ماه مه!
زنده باد حزب كمونيست كارگرى!
مرگ بر جمهورى اسلامى!
زنده باد سوسياليسم!