Wednesday, September 19, 2007

!قتل صنعتی

کامران روشن- اصفهان
امروز یکشنبه 25 شهریور در فولاد مبارکه اصفهان، یک کارگر بر اثر حادثه ای دلخراش، کشته شد. علیار علایی، 45 ساله که از کارگران قراردادی شرکت تیام زرین بود؛ هنگام نظافت ریلهای حمل گُندِله، بین ریلها گیر کرد و خفه شد. کارگران نظافت صنعتی یک پارچه ضخیم را به صورت مقنعه سر میکنند تا از نشستن گرد و خاک و غبار فلزات به موهایشان جلوگیری کنند و نکته ی مهم اینکه، کارگران نظافت صنعتی مجبورند در حین گردش نقاله، کار نظافت را انجام دهند. در این حادثه، قسمتی از مقنعه ی حفاظتی کارگر، بین نوار نقاله گیر کرده بود و او را داخل دستگاه کشیده بود. فشار نوار نقاله ی در حال حرکت، استخوانهای قفسه ی سینه را خرد کرده بود در این حالت، شش ها پاره میشوند و خونریزی شدید داخلی اتفاق میافتد که منجر به مرگ سریع مصدوم میشود. همکاران علیار علایی، او را از بین نوار نقاله، بیرون کشیدند ولی او قبل از رسیدن آمبولانس، مرد
یکی از نکات حفاظتی برای کارگران نظافت صنعتی، کار 2 نفره است که یک نفر مسئول ایمنی میباشد و در مواقع بروز خطر، با قطع برق توسط کلید
emergency
دستگاه را خاموش میکند ولی در این حادثه، به علت کمبود تعداد پرسنل شرکت تیام زرین، کارگر به تنهایی کار میکرده. شرکت تیام زرین از شرکتهای پیمانکار فولاد مبارکه است که هر سال، کارگران زیادی را به صورت موقت، استخدام میکند. پوزیشن نظافت صنعتی نیز احتیاج به سابقه ی کاری و تجربه ی چندانی ندارد به همین دلیل، شرکت تیام زرین، کارگران را با حقوقهای پایین و قراردادهای ماهیانه، استخدام میکند و با کوچکترین بهانه ای آنها را اخراج میکنند زیرا خیل بیکاران، پشت در فولاد مبارکه منتظرند و وجود لشگری عظیم از کارگران بیکار از سیاستها و خصلتهای سیستم سرمایه داریست. بدینوسیله میتوانند کارگرانی که شدیدا به کار نیاز دارند را با حقوقی پایین که البته پرداخت آن، ماهها عقب میافتد و در شرایطی غیر انسانی، استخدام کنند
بعد از بروز چنین حوادثی، مسئولین ایمنی برای پیگیری چگونگی وقوع حادثه از روشهای مختلفی میتوانند استفاده کنند که یکی از این روشها به تکنیک دومینو معروف است یعنی مانند بازی دومینو، سلسله عواملی که باعث بروز حادثه شده اند را از آخر به اول بررسی و طبقه بندی میکنند. عوامل بروز حوادث کاری را نیز به دو دسته ی؛ اعمال ناامن و شرایط ناامن، تقسیم مینمایند. از شرایط ناامن، میتوان به ایمن نبودن محل کار، در دسترس نبودن وسایل ایمنی، عدم وجود آموزشهای ایمنی و نداشتن فرهنگ ایمنی، فراهم نبودن شرایط مطلوب روانی برای کارگر و . . . اشاره کرد که البته همه ی این شرایط ناامن، در فولاد مبارکه به عنوان یکی از شاخصهای محیطهای صنعتی در ایران، مشاهده میشوند. آخر کارگری که مدام مورد تحقیر و توهین قرار میگیرد و حقوق ناچیزش را به موقع پرداخت نمیکنند، با وجود این همه مشکل اقتصادی و فشارهای زندگی، چگونه میتواند شرایط روانی مناسبی داشته باشد؟ این کارگر به تمرکز احتیاج دارد ولی در حین کار به هزاران درد و مشکل فکر میکند. در اینجا، هیچکدام از شرایط ناامن برای کارگر، در نظر گرفته نمیشوند و همه ی حوادث را به اعمال ناامن و سهل انگاریهای خود کارگران، ربط میدهند
حال، نکته ی مهم اینجاست، تمام مواردی که به عنوان مهندسی ایمنی، در بالا مطرح کردم مربوط به قوانین سیستم بورژوازی و سرمایه داریست که در آن، جان کارگر به عنوان یک انسان، بی ارزش است و این کالا و سرمایه است که اهمیت دارد. اینها در واقع، نوعی سرهم بندی است. قانونهای پیچیده ای که فقط به درد اجرا نشدن میخورند. اصلا چرا باید چنین اتفاقاتی بیافتد که حالا ما بیاییم و چنین قانونهایی برایش بتراشیم؟
داشتم فکر میکردم که این نیز نوعی قتل است. چه فرقی میکند؟ قتل با طناب دار یا نوار نقاله
به آن، اعدام میگویند و اینرا میتوان قتل و جنایت صنعتی، سرمایه داری، نام نهاد
عکس العمل مدیران فولاد مبارکه در رابطه با چنین حوادثی، وحشتناک است. آنها با دستکشهای سفیدشان میایند تا شرایط را برای فرار از همین قانونهای سرهم بندی شده، مهیا کنند. طبق گفته یکی از کارگران، یکی از مدیران امروز در محل حادثه بدنبال افرادی که به جسد دست زده بودند میگشته تا به آنها توصیه کند که برای باطل نشدن روزه شان، حتما غسل کنند. گرچه هیچ یک از کارگران توجه ی به او نکرده و پشت سرش فحش میدادند ولی او به طرز وسواس گونه ای مثل دیوانه ها، این طرف و آن طرف میرفته و روی این مسئله پافشاری میکرده است. او اصلا کاری به این نداشته که حادثه چطور اتفاق افتاده و این کارگر، کیست. من آن لحظه فکر کردم که این مدیر، مهره ای درسیستم کشتار کارگران است. اینقدر این قتل را عادی میدانسته که بیشتر نگران دینش بوده تا مرگ یک انسان. این فرد، چه تفاوتی با کسی که طناب دار به گردن انسانها میاندازد یا تیر خلاص میزند، دارد؟ آنها که در اعدامهای خیابانی طناب به گردن انسانها می اندازند، چهره ی خود را میپوشانند، این یکی ها با چهره باز از واجب بودن غسل میت، صحبت میکرده است
سیستم سرمایه داری، تولید کننده ی انواع قاتلان و جنایتکاران است و برای پیشبرد اهداف خود، به آنها نیاز دارد. همه ی شرایط، مهیا شده اند تا تضاد و فاصله ی طبقاتی به فجیع ترین شکل ممکن اجرا شود و در این میان، فقط ذخیره ی ثروت توسط سرمایه داران مهم است حتی اگر به قیمت از دست رفتن جان دیگر انسانها در طبقات پایینتر جامعه، تمام شود. به روشهای سرپوش گذاشتنشان بر روی حوادث کاری، توجه کنید؛ قضیه را چنان میپیچانند و مسائل کم اهمیت را بزرگ، جلوه میدهند تا اصل ماجرا، فراموش شود. به فرعیات میپردازند تا حقیقت را پنهان کنند. به جای حل معادلات پیچیده و پیدا کردن راه حلهای موقت، برای این مشکلات؛ باید این سیستم را از ریشه نابود ساخت. باید کل سیستم سرمایه داری را بوسیله ی مبارزات کارگری و با کمک و حمایت همه ی مردم از بین برد


Sunday, September 16, 2007

گوشه اي از تاثيرات خصوصي سازي در فولاد مبارکه

کامران روشن- از اصفهان
بيشتر کارهاي سخت و حادثه ساز در فولاد مبارکه بر عهده ي کارگران طرف قرارداد با شرکتهاي پيمانکار است. کارگراني که از هيچگونه امنيت و حتي هويت شغلي برخوردار نيستند. ماهها حقوقشان عقب ميافتد و هيچ وسيله ايمني ندارند
مدتي پيش، يکي از پستهاي کاهش ولتاژ (پست تبديل چهارصد کيلو وات به شصت و سه کيلو وات، موسوم به پست چهارصد) دچار نقص فني و در نهايت، کاملا خراب شد. تعمير و نگهداري از اين پستها بر عهده ي يکي از شرکتهاي پيمانکار به نام صفا نيکو ميباشد. اين شرکت براي پروژه ي تعمير پست چهارصد از شرکت زيمنس و متخصصان خارجي استفاده ميکند که از لحاظ کار و هزينه، پروژه ي سنگيني است ولي بيشتر سختي و کار طاقت فرساي آن، بر عهده ي کارگران قراردادي است. کارگران مجبورند در زمان انجام پروژه به صورت تمام وقت در محل کار حضور داشته باشند و ساعات طولاني کار کنند يعني حتي در روزهاي تعطيل و تا دوازده شب. کارگران نميتوانند از مرخصي استحقاقي خود استفاده کنند زيرا شرکت متعهد شده که در ظرف مدت معين و کوتاهي، پروژه را تمام کند. ولي زمانيکه کار شرکت سبکتر است؛ کارگران را به مرخصي ميفرستند و کسي که از مرخصي اش استفاده نکند، به اصطلاح، مرخصي اش ميسوزد
طبق قانون اداره ي کار، هر کارگر ميتواند نه روز از سي روز مرخصي ساليانه اش را ذخيره کند و هنگام پايان کار در ازاي هر روز مرخصي ذخيره، به اندازه ي حقوق يک روز کاري را دريافت نمايد و درصورتيکه به هر علتي مرخصي نرفته باشد؛ بقيه ي مرخصي ساليانه اش به هدر ميرود (ميسوزد) که اين هم گوشه ي کوچکي از پايمال شدن حقوق کارگران به شيوه اي کاملا قانوني است
مديران شرکت به قول خودشان، راه و رسم کار کردن با کارگران ايراني را به متخصصان خارجي ياد داده اند و يکي از متخصصان اروپايي که با لگد، زير بساط چايي کارگران در حال استراحت، زده بود؛ مورد تشويق مديران و مسئولين قرار گرفت
چايي و سيگار، تنها امکان اين کارگران، براي رفع خستگي شديد ناشي از کار سنگين و گرماي محيط است و کارگري که به اين حرکت کارفرمايان اعتراض کند، در جا اخراج خواهد شد
چنين وضعيتي در جهت هر چه سريعتر انجام دادن کارها و اتمام پروژه ها، کيفيت کار را به شدت پايين مياورد و باعث ميشود که استانداردهاي کيفي و ايمني، رعايت نشوند. شرکتها مجبورند براي خوش خدمتي و محکم کردن جاي پايشان در فولاد مبارکه، کارها را به سرعت تحويل دهند. فولاد مبارکه، زمان معيني را براي تحويل پروژه اعلام ميکند و در روز موعود، با لبخند ميايند و پروژه را افتتاح ميکنند. يک گوسفند هم ميکشند و خونش را پاي دستگاهها ميريزند. اين کار، نمادي از همان قرباني کردن انسانهاست
در نهايت همه ي پول اين پروژه به جيب کساني ميرود که هيچ نقشي جز سرکوب، کنترل و زورگويي در اين پروسه نداشته اند و کارگر، هيچ سهمي از اين معامله ي پر سود، نخواهد داشت. خيلي که لطف کنند ممکن است حقوق عقب مانده اش را پرداخت نمايند. ولي هيچکس جوابگوي اين فشار و سختي کار و دوري کارگر از خانواده اش نيست. نه استراحت، نه تفريح، نه تشويق، فقط کار و تحقير و فقر
سعي ميکنم که هر بار قسمتي از وضعيت کار در کارخانه هاي بزرگ مانند فولاد مبارکه و ذوب آهن . . . را تشريح نمايم به اميد روزي که همه ي کارگران، يک صدا بر عليه اين وضعيت، اعتراض کنند و يک اعتصاب عظيم کارگري اتفاق بيافتد. فکر نميکنم هيچ چيزي مثل اين، ما را به يک انقلاب در جهت براندازي نظام سرمايه داري و حکومت جنايتکار جمهوري اسلامي نزديک کند

Thursday, September 06, 2007

پیش بسوی اعتراضات گسترده‌تر كارگری

پیش بسوی اعتراضات گسترده‌تر كارگری
در حاشیه دو خبر مهم كارگری
ناصر اصغری
روز اول شهریور، كارگران شركت نیشكر هفت تپه در نامه‌ای به سازمان جهانی كار
، ILO،
اعلام كردند كه رژیم جمهوری اسلامی دستمزدهایشان را برای ١۵ ماه است كه به تعویق انداخته است؛ و اعلام كردند كه اگر به خواسته‌هایشان رسیدگی نشود، روز ۵ شهریور دست به اعتصاب خواهند زد. همچنین روز ۵ شهریور از كرمانشاه خبری به حزب كمونیست كارگری رسید كه كارگران شركت اتوبوسرانی كرمانشاه در اعتراض به عدم دریافت ٣ ماه حقوقشان در این روز دست به اعتصاب زده‌اند
اعتراضات كارگری در كل مهم‌اند. اهمیت‌شان هم در این است كه اعتراض كارگر، انعكاسی از اعتراض جامعه است. پیروزی كارگر در مبارزه‌اش ربط مستقیمی به پیروزی اقشار معترض در جامعه دارد. به عقب رانده شدن مبارزه‌اش هم انعكاسی از وضعیت جامعه در كل است. رژیم جمهوری اسلامی قرار بود به خیال خودش با صدور احكام زندان و شلاق برای اعضای "اتحادیه سراسری كارگران اخراجی و بیكار"، ربودن و زندانی كردن محمود صالحی، منصور اسانلو و محمد جراحی و دهها وحشی‌گیری دیگر، كارگران و جامعه را مرعوب كند و به كنج خانه‌هایشان بفرستد. قرار بود با صدور ابلاغیه به رسانه‌های وابسته‌اش در عدم انعكاس اخبار اعتراضات در جامعه، بخصوص اخبار مربوط به مبارزات كارگران، مردم را مرعوب كند و سدی از سانسور را بر جامعه حاكم كند. اما این دو حركت اعتراضی نامبرده بالا پوچی این خیال را به رژیم ثابت كردند. پوچ است زیرا هیچ رژیمی نمی‌تواند هم مردم یك جامعه را گرسنه نگه دارد و هم جلوی اعتراض‌اش را بگیرد. در مورد خاص رژیم جمهوری اسلامی، رژیمی كه در عصرش زندگی نمی‌كند، این مسئله پوچ‌تر است. در عصری كه اخبار اعتراضات همان لحظه‌ای كه اتفاق می‌افتند، توسط میلیون‌ها نفر توسط
SMS
و تست مسجینگ به میلیون‌ها نفر دیگر مخابره می‌شود، هر لحظه وبلاگی برای انعكاس اخبار اعتراضات درست می‌شود، خیال می‌كند می‌تواند جلوی انعكاس اخبار اعتراضات را بگیرد. دنیایش چقدر كوچك و حقیر و تنگ است. در چه مخمصه‌ای باید گیر كرده باشند كه به هر خس و خاشاكی دست می‌اندازند. چقدر باید كور خوانده باشند كه فكر می‌كنند می‌توانند یك دنیا از خشم را، خشم جامعه‌ای كه دیگر به معنای واقعی كلمه چیزی ندارد كه از دست بدهد را سركوب كنند
فقط كارگران می‌توانند چرت رژیم و سرانش را پاره كنند. باید رویای سركوب و ارعاب جامعه را، با اعتراضات وسیع‌تر و رساندن اخبار این اعتراضات به حزب كمونیست كارگری و تلویزیون انترناسیونال، به كابوس تبدیل كنند. كابوسی كه دیگر خواب نیست؛ واقعی است. باید با اعتراضات گسترده و وسیع این رژیم را به گورستان، همانجائی كه باید سالها پیش به آنجا فرستاده میشد، فرستاد
پیش بسوی اعتراضات گسترده‌تر كارگری