Saturday, May 31, 2008

دستاوردها و جايگاه مبارزه كارگران نيشكر هفت تپه

متن مصاحبه با اصغر كريمي در برنامه تلويزيوني "كارگران و يك دنياي بهتر"
پیاده کننده ــ ناصر احمدی
شهلا دانشفر­ اعتراض ١٨ روزه کارگران هفت تپه حرکت مهمی است و جایگاه مهمی دارد. نظر شما چیست؟
اصغر کریمی­ کارگران هفت تپه هرچند هنوز به خواسته هایشان نرسیده اند، یعنی نه کارفرما و دولت دستمزدهایشان را داده اند، نه احکامی که علیه رهبرانشان صادر کرده اند پس گرفته شده، نه شفیعی و نه عوامل حراست و سرکوب برکنار شده اند، با اینهمه دستاوردهای مهمی داشته اند و تجارب بسیار بزرگی را پشت سر گذاشته اند و تا همینجا راه مبارزه را بشیوه ای درخشان و بسیار رزمنده و سرسختانه به بقیه مردم نشان داده اند. اعتصاب هنوز ادامه دارد و ما الان در وسط یک مبارزه طولانی مدت این کارگران هستیم. یکی از دستاوردهای خوب این اعتصاب آنهم در شرایطی که اعتصاب ممنوع است و رهبران کارگران مرتب زیر فشار هستند، نفس موفقیت در سازماندهی یک اعتصاب طولانی مدت (امروز هیجدهمین روز اعتصاب است) از یکطرف و از طرف دیگر بارها تجمع و راهپیمائی در خیابان و بستن جاده و کلا حضور در شهر که با اینکار توانستند توجه مردم را وسیعا جلب کنند، بسیار مهم است. خود این یک موفقیت است که در کشوری که اعتصاب و تظاهرات ممنوع است کارگران نزدیک به سه هفته اعتصاب میکنند، راهپیمائی چند هزار نفره میکنند و مردم هم به آنها ملحق میشوند. با همین کارها است که در عمل کارگران اعتصاب را علیرغم غیرقانونی بودن آن تحمیل کرده اند.
یک جنبه مهم دیگر این مبارزه که به آن اهمیت ویژه ای میدهد، حضور همسران و اعضای خانواده کارگران و جوانان و مردم شوش در راهپیمائی کارگران است. در اعتصاب ١١ روزه ٧ ماه پیش، کارگران چندین بار تهدید کردند که اگر به خواسته هایمان نرسیم باتفاق اعضای خانواده مان بمیدان خواهیم آمد ولی موفق به اینکار نشده بودند، اما اینبار موفق شدند که اینرا عملی کنند که این خود فوق العاده دستاورد مهمی بود. در شرایطی که کارفرما و دولت و عوامل حراست و همه ارگانهای سرکوب تمام نیرویشان را بسیج میکنند و از شهرهای دیگر لشکر کشی میکنند، کارگران هم در مقابل راهی جز بسیج نیروی خود ندارند. و خانواده ها نزدیک ترین نیرو به کارگران اعتصابی هستند. کارگران اینبار بر سنتهای دست و پا گیر و هرگونه مشکل و مانعی که در این زمینه جلو راهشان بود غلبه کردند و در نتیجه زنان در صف اول راهپیمائی قرار گرفتند و این مساله چنان فضائی در شهر ایجاد کرد که بقیه مردم شهر بویژه جوانان هم بصفشان پیوستند و چندین بار در صفوف چندین هزار نفره در شهر راهپیمائی کردند. کارگران با اینکار الگوی تازه ای به سایر مراکز کارگری و سایر شهرک های کارگری دادند. حتما اینکار ساده نبوده و موانع هم کم نبوده اند، اما اینکه اینبار موفق به اینکار شدند نتیجه رشد آگاهی طبقاتی کارگران و درک اهمیت این مساله بود. قبلا هم مواردی از شرکت همسران و اعضای خانواده کارگران را در سایر شهرها شاهد بوده ایم، اما مورد هفت تپه ابعادی تازه و کیفیتی تازه به این مساله داد.
یک نکته دیگر درمورد اهمیت حضور همسران و اعضای خانواده ها و مردم شهر این بود که به مبارزه بعدی بسیار اجتماعی تر و قدرتمندتر داد. مردم این اعتراض را نسبت به تجمعات قبل بیشتر به خود مربوط میدیدند، و تصویر کارگران هفت تپه در جامعه عوض شد. حتي مغازه دارها مغازه هايشان را بستند.
نکته دیگر مربوط به رابطه کارگران با رهبرانشان بود. اینبار کارگران فعال تر از رهبران خود حمایت کردند و به رژیم گفتند که اگر رهبران ما را دادگاهی کنید ما هم در جلوی دادگاه جمع میشویم و اگر به دادگاه شهر دزفول میبریدشان ما هم همگی به شهر دزفول میاییم و تجمع میکنیم و آنها را تنها نمیگذاریم. ( شهلا دانشفر: و عملا هم این کار را کردند و برای همین هم آنها دادگاهشان را ناتمام گذاشتند و قرار شد که جلسه دیگری بگیرند). کارگران پرشور از رهبران خود حمایت کردند و خیلی صریح در مطالبات خود طرح کردند که پرونده ها تماما باید باطل شود و احضار کارگران متوقف شود. و در این زمینه نیز کارگران هفت تپه درس بزرگی به کل طبقه کارگر دادند که موقع احضار فعالین به دادگاه و اطلاعات نباید گذاشت تنها بروند. باید آنها را همراهی کرد، باید در مقابل دادگاه تجمع کرد. باید گفت محاکمه آنها محاکمه همه ما است. باید به اطلاعاتی ها و بازجوها گفت اگر حرفی دارید در مقابل چشمان همه ما بزنید تا ما هم متوجه شویم رهبرانمان جرمشان! چیست. بهررو اینها بخشی از دستاوردهای کارگران تا اینجا بود.
شهلا دانشفر­ در گزارشی از این اعتراض خواندم که زمانی که رهبران کارگران را در دادگاه متهم میکردند به این که اعتصاب راه انداخته اند و آنها را بعنوان عاملین اعتصاب محکوم میکردند یکی از کارگران آمده جلو و گفته که، "کارگر هفت تپه ایم گرسنه ایم گرسنه ایم"، و گفته که خب، اگر این جرم است آنوقت منهم مجرم هستم، گفته ما جرمی نکرده ایم، ما فقط آمده ایم و همین را گفته ایم و گفتن اینهم جرم نیست. بله واقعا روی یک نکته بسیار جدی تاکید کرده بودند. بطور واقعی وقتی میگویند کارگر هفت تپه ایم گرسنه ایم گرسنه ایم، و یا معیشت و زندگی حق مسلم ماست شعاری هست که در قلب جامعه مینشیند و یا خود این شعار "کارگر زندانی آزاد باید گردد" ابعاد این حرکت را ١٠٠ برابر بیشتر میکند، و اما در مورد خواسته های این اعتصاب میبینیم که مجموعه ای از خواسته های مهم و فوری را طرح میکنند، یکسری خواسته هایی که در قطعنامه های طولانیشان دیده ایم که عملا زمانی که از کارگری میپرسیدند که خواست شما چی هست میگفت که "دستمزدم را میخواهم"، و کلا دو سه تا خواست فوری داشتند و بقیه خواسته هایشان هم تحت الشعاع اینها قرار میگرفتند. چند تا خواسته برجسته و روشن "دستمزدهای پرداخت نشده را میخواهیم"، "رئیس حراست باید بیرون برود" ، "احضار رهبرانمان باید پایان داده شود" اینها را طرح میکنند و سپس زمانی هم که از خواسته هایشان دفاع میکنند میگویند ما تشکل ميخواهیم! این نوع طرح خواسته ها درواقع هشیاری اینها و جنبه هایی از پیشرو بودن حرکت اینها را نشان میدهد. بعد هم درمورد نحوه دفاع از رهبرانشان هم که شما طرح کردید یکی دیگر از دستاورهای اینهاست. من میخواهم بگویم که خوب است در این زمینه هم بیشتر صحبت کنیم.
اصغر کریمی­ یک نکته اینست که جمهوری اسلامی باندازه ای میتواند کارگران را مرعوب کند که رهبرانشان را مرعوب کرده باشد، بدرجه ای میتواند کارگران را عقب براند که رهبرانشان را تنها گیر آورده و محکوم و زندانی کرده باشد و وثیقه های سنگین به آنها بسته باشد و بطور کلی یک درس عبرت منفی برای بقیه بجا گذاشته باشد تا کارگران هم بگویند که خب اگر ما هم بیفتیم جلو همین بلا را سرمان میاورند. اگر از من بپرسند که مهمترین موضوع یک اعتصاب چیست میگویم حمایت از رهبران اعتصاب است و اینکه نگذاریم که تحت فشارشان قرار دهند و کارگران هفت تپه هم ایندفعه واقعا اهمیت آنرا کاملا درک کردند و بطور آگاهانه گفتند که ما در کنار رهبرانمان ایستاده ایم و اگر محاکمه میکنید همه ما را محاکمه کنید. و همانطوری که شما میگویید زمانی که کارگران گفته بودند که گرسنه ایم و دستمزدمان را میخواهیم، و ما چه جرمی کرده ایم که شما بخواهید محاکمه کنید، بقول شما گفتن این نکته نه تنها به رهبرانشان قوت قلب میدهد و بقولی دل قرصی به آنها میدهد و احساس میکنند که پشتوانه ای دارند، نه تنها احساس میکنند تنها نیستند و در قلب هزاران کارگر و خانواده ها و مردم شهر جا گرفته اند و همه هم پشتشان حمایتشان میکنند بلکه اهمیت دیگری که این مساله دارد این است که نسل جدید رهبرانی که میخواهند جلو بیایند با خیال راحت تری قدم جلو میگذارند. طیف رهبران قدیمی بنا بر فشارهای زیاد ممکن است محدودیتهایی داشته باشند و همیشه نتوانند در صف اول اعتصاب قرار گیرند و همیشه نسلی از رهبران پرشور جوانتر به میدان می آیند و جای رهبران قدیمی را پر میکنند، ولی رهبران قدیمی تر هم تجارب خود را به اینها انتقال میدهند و دوباره یک نسل پرشور و جدیدی بعنوان یک نیروی تازه نفس جلو میاید و اعتصابات را رهبری میکند، و خود همین باعث ارتقا و پیشروی مبارزه میشود. با اینکار رهبران زیادی در میان کارگران شکل میگیرد و فشارهای وارده هم صرفا روی همان پنج شش نفر قبلی سنگینی نمیکند. بنابراین حمایت جانانه ای که این کارگران از رهبران شان کردند، بنظرم تاثیر مهمی در بروی صحنه آمدن نسل پرشور و جدیدی از رهبران کارگری میگذارد.
نکته دیگر اینکه عکس رهبران اعتصاب را همین الان الان کارگران پخش کرده اند تا مردم بتوانند با این رهبران کارگری خوشنام آشنا شوند که اینهم یکی دیگر از آن نکته قوتهای مبارزه اینها بود و نشان داد که کارگر باید بگوید که من با تمامی قدرتم از رهبران خودم دفاع و حمایت میکنم و رو به جامعه نشان میدهد و میگوید که اینها رهبران ما هستند و جرمی نکرده اند، دزدی نکرده اند، کسی را نکشته اند، کسی را شلاق نزده و شکنجه نکرده اند، باتوم توی سر کسی نزده اند و هیچ خانواده کارگری را از نان نینداخته و بروز سیاه ننشانده اند بلکه همه اینها رهبران آگاه و محبوب ما هستند.ایکاش عکس تمام رهبرانشان را بزرگ میکردند و در راهپیمائیها بدست میگرفتند و پلاکارد میکردند و امیدواریم بعد از این چنین کنند و بدینصورت بتوانند بیش از پیش از رهبران خودشان دفاع کنند. اگر هر رهبر کارگری در این سطح مورد حمایت قرار گیرد، رهبرانی که در قلب مردم قرار بگیرند و مردم هم با عکسها و چهره های آنها آشنا شوند طبعا مورد حمایت بیشتری هم قرار میگیرند. موقعی که رهبران کارگری گمنام نمانند و همه کارگران و خانواده ها و مردم دیگر نیز آنها را با اسم و تصویر و از نزدیک بشناسند، بهتر از آنها دفاع میکنند و از خود مایه میگذارند.
و نکته آخر همانطور که شما اشاره کردید، شعار "کارگر زندانی آزاد باید گردد" در راهپیمائی کارگران بود که نقطه قوت بسیار مهم این مبارزه بود. کارگران در واقع نه تنها خواهان آزادی فعالین کارگری زندانی در عسلویه و غیره بودند، در عین حال کارگران اعلام کردند که اگر رهبران ما را هم بگیرید، در شهر راهپیمائی میکنیم و بقیه مردم شهر را هم با شعار "کارگر زندانی آزاد باید گردد" بسیج میکنیم. همین مبارزات همبسته و قدرتمند است که دست جمهوری اسلامی را برای سرکوب وسیعتر میبندد و قدرت مانور نیروهای رژیم را کمتر میکند. این نوع دفاع از رهبران کارگری به جمهوری اسلامی نشان داد که به این راحتی هم نیست که هرطوری که شما دوست داشتید و هرجوری که شما خواستید میتوانید طبقه کارگر را سرکوب کنید و رهبرانش را تحت فشار قرار دهید.
شهلا دانشفر­ برای اینکه این بخش از بحث را ببندیم و برویم به بخش بعدی در رابطه با همین نکته ای که شما میگوئید بنظرم اعتراض کارگران هفت تپه یک حرکت سیاسی بسیار مهم بود. الان درواقع خیلیها در جامعه دارند از اعتراض مردم شهر شوش حرف میزنند چون ابعاد اجتماعی پیدا کرده است. این البته عین واقعیت بود که جوانان و مردم شوش بخیابان آمدند و به این حرکت مهم الگو دادند، و همین اتفاق میتواند در قزوین بیفتد بطوری که همین الان خبری داریم که قرار است در قزوین نیز تجمعی صورت گیرد و ما بارها شاهد تجمعات همزمان کارگران قزوین نیز بوده ایم. لذا همین اتفاق و وضعیت را کارگران قزوین هم میتوانند ایجاد کنند، و همین اتفاق میتواند بدنبال اعتصاب کارگران کیان تایر در تهران انجام گیرد و یا بدنبال کارگران ایران خودرو و دهها کارخانه و مراکز صنعتی بیفتد. این یک اتفاق سیاسی مهم است و بعلاوه اینکه مارش زیبای این کارگران همان شعار "کارگر زندانی ازاد باید گردد" بود که مبارزه برای آزادی زندانی سیاسی را وارد فاز نوینی کرد، بدین معنی که اکنون دیگر مردم با راهپیمائی شان می آیند بخیابان و میگویند زندانی سیاسی آزاد باید گردد. میخواهم بگویم که این یک اتفاق ساده ای نیست بلکه یک تحول سیاسی مهم در جامعه ایران است و این درواقع کارگران هفت تپه بودند که استارتش را زدند و در چنین ابعادی خیلی سرسختانه بجلو بردند. امیدوارم که همه جامعه توانسته باشند فیلم این حرکت باشکوه کارگران و جوانان و مردم شوش را دیده باشند و ما این فیلم را بارها پخش کرده ایم. سوالی که الان مطرح است اینست که همین امروز کارگران هفت تپه در چه موقعیت مشخصی قرار دارند؟
اصغر کریمی­ تا اینجا ما از دستاوردهای کارگران صحبت کردیم ضمن اینکه گفتم که هنوز به خواستهایشان نرسیده اند. الان کارگران نیروی زیادی را پشت سر خودشان بسیج کرده اند و همین فیلم راهپیمایی که در کانال جدید دیدیم نشان داد که این کارگران در قلب مردم شوش جای گرفته اند و درواقع از دل این مردم هم حرف زدند و از قلب خانواده ها و جوانان شوش نیز صحبت کردند. در نتیجه امروز کارگران هفت تپه برای متحقق کردن خواسته هایش نیروی بیشتری دارند و این یک فاکتور بسیار مهم است. واقعیت این است که در جامعه سرمایه داری هیچ مبارزه ای بدون بسیج نیرو و بدون اینکه قدرتمان را ببینیم و به حرکت دربیاوریم به جائی نمیرسد. با خواهش و تمنا کسی بداد ما نمیرسد و بقول معروف نه خدا نه آسمان نه شاه و نه هیچ قهرمانی قرار نیست برای ما کاری بکند، بلکه خود کارگرانند که با دستان خودشان به مطالبات خود میرسند. و اینکه میگویم با دستان خودشان یعنی اینکه هرچه نیرو دارند بسیج میکنند. و ما امروز میبینیم که این کارگران در موقعیت بهتری قرار دارند چرا که توانستند بر ناباوریها و تردیدها غلبه کنند و نیرویشان را بریزند به خیابان و راهپیمایی کنند. توانستند بر سنتهای عقب مانده غلبه کنند و ١٨ روز اعتصاب متحد و یکپارچه را ادامه دهند و توانستند مردم شهر شوش را بحرکت درآورند و بقول شما امروز در سراسر کشور دارند از مردم شوش و کارگر هفت تپه صحبت میکنند. باید از این نیرو استفاده کرد. کارگران الان برای ادامه خواسته هایشان به درون کارخانه برگشته اند چراکه رژیم گارد سرکوبش را از جاهای دیگر استان خوزستان آورده و متمرکز کرده در شوش و کارگران هم جاخالی دادند برگشتند به کارخانه، تا دوباره خود را آماده کنند که باز هم به خیابان بیایند. این تصمیم بسیار درستی بود که کارگران گرفتند. نمیشود رفت سر را کوبید به دیوار! یک جاهایی هست که باید عقب نشست و تاکتیک عوض کرد و روش مناسبتری اتخاذ کرد. زمانی که همراه با خانواده ها و مردم شهر در خیابان راهپیمائی میکردند، لحظات بسیار باشکوهی بود. حتی اگر اینقدر نیروی سرکوب علیه شان به خیابان نمی آمد ممکن بود کارگران برای تجدید قوا چند روز بجای راهپیمائی در کارخانه تجمع میکردند که فرسوده نشوند.
الان یک نکته قوتی که برای طرح و پیش بردن خواسته هایشان دارند بنظر من تشکیل هرروزه مجمع عمومی است. در بیانیه ٦ ماده ای آبانماه سال گذشته، کارگران تاکید کرده بودند که هرپنجشنبه در ساعت مشخصی مجمع عمومی خود را تشکیل میدهند اما عملا نتوانستند اینکار را بکنند، بنظر من الان در چنین فضای اعتراضی باید آنرا عملی کنند. الان هرروز جمع شوند و مجمع عمومی بگیرند و بعدا هم روزهای پنجشنبه ساعت معینی را به بحث حول وضعیت خود اختصاص دهند و اینرا به کارفرما تحمیل کنند. الان وقت تثبیت این خواست کارگران است. در مجمع عومی هست که میشود جلوی تفرقه ها را گرفت و تلاش براي نفاق و تفرقه را در نطفه خفه کرد. بنظر من تشکیل هرروزه مجمع عمومی آنها را متحدتر و یکپارچه تر میکند و در موقعیت بسیار قوی تری قرار میدهد. یک نکته دیگر مربوط به نقش همسران کارگران و اعضای خانواده آنها است که میتوانند نقش مهمی در شهر ایفا کنند. همینطور جوانان شوش میتوانند انواع کمیته ها و جمع های همبستگی درست کنند و بقیه کارگران و مردم شهر را بسیج کنند. ببینید، همین الان لوله سازی و نیشکر خوزستان و یک کارخانه دیگر در خوزستان از این کارگران حمایت کرده اند و ده پانزده تشکل و مرکز دیگر کارگری مثل کارغذ سازی و حریر بافی که در کنار همین هفت تپه هستند و نیشکر زبعلی قضائی و نیشکر امیر کبیر، نیشکر خوزستان، و کارخانه های مختلف بویژه کارگران نفت هم باید بیایند و قاطعانه حمایت کنند. کارگران تعدادی از این مراکز خودشان حقوق معوقه طلب دارند و با مشکلات مشابهی دست و پنجه نرم میکنند، خیلی خوب میشود که آنها هم بیایند و بگویند که خواست کارگران هفت تپه خواست ما هم هست و آنها هم کاملا سرسختانه و بسیار قاطع بیایند و از اینها حمایت کنند. این مبارزه همه آنها را بشدت تقویت میکند. در میان کارگران فراتر از یک کارخانه اتحاد ایجاد میکند. این مبارزه اینقدر اهمیت دارد که از سرتاسر جامعه، دانشجویان و معلمین و کارگران از آن فعالانه حمایت کنند و بگویند که اخراج نیروهای سرکوبگر و پایان دادن به احضار و بازداشت و محاکمه و زندان و وثیقه گذاشتن و لغو تمامی پرونده فعالین دقیقا مسئله ما هم هست. در سطح بین المللی هم همین الان خواست کارگران هفت تپه در تیتر اولین و مهمترین خبرهای برخی سازمانها و اتحادیه های مهم جهان است و در اینجا هم صدها سازمان و اتحادیه کارگری باید از کارگران هفت تپه حمایت کنند.
شهلا دانشفر­ بعد از این اعتراض کارگران هفت تپه، که البته الان همه دارند میگویند اعتراض مردم شوش، بعد از این اعتراض بهرحال کارگران برگشته اند به داخل کارخانه، خب کلا در یک حرکت مبارزاتی باید اشکال متنوع اعتراضی را بکار گرفت بطوری که مثلا شما تجمع میکنید، میروید با مسئولین و مراکز اداری روبرو میشوید و اعتراضتان را به آنان بیان میکنید، جامعه را مطلع میکنید، راهپیمایی میکنید، اعتصاب میکنید و توی کارخانه جمع میشوید و انواع این کارها را پیش میبرید و طبعا نمیشود که همه روزه در خیابان باشید بلکه بالاخره به کارخانه برمیگردید و نیرویتان را جمع میکنید تا بتوانید تصمیم جمعی تان را یک گام دیگر جلوتر ببرید و حتی بعضا ممکن است که در وسط این کارها یک خواست دیگری دوباره ضروری شود و بخواستهایتان اضافه شود و بخواهید که برای تحقق آنهم اقدام کنید. با توجه به همه اینها میخواهم بگویم که اکنون کارگران در یک چنین وضعیتی هستند که بنظر من همه اینها را باید به مردم شوش و جوانان و کارگران گزارش دهند و با بیانیه های مشخصی به اطلاع همه برسانند و بگویند که ما کارگران ضمن قدردانی از حمایتهای مردم شوش و خانواده ها و جوانان شهر و ضمن سپاس از تمامی کسانی که از ما حمایت کردند تا اینجا توانستیم بایستیم و برای تحقق مطالباتمان بجنگیم و کارهایی از پیش ببریم، و هم اکنون نیز بیش از پیش در کنار همیم و متحد و یکپارچه برای ادامه مبارزه مان میکوشیم و امروز اینها مجموعه خواسته های ما هستند و ما مراسم دادگاه را ناتمام گذاشتیم و اجازه ندادیم که رهبران ما را دادگاهی کنند و موفق شدیم که ٢٦ نفر از همکارانی را که دستگیر و زندانی کرده بودند آزاد کنیم و امروز در چنین موقعیتی هستیم و مصمیم که دستمزدهای پرداخت نشده مان را تا آخرین تومانش پرداخت کنند و مصممیم که محاکمه رهبران و همسنگرانمان را فورا خاتمه یافته اعلام کنند و جریان پرونده سازیها باطل اعلام شود و از بین برود. و تا وقتی که این خواسته ها متحقق نشده باشند به اعتراضاتمان ادامه خواهیم داد. به این ترتیب با گزرش و بیانیه هایشان رو به جامعه حرف بزنند و مردم را از چند و چون کارشان باخبر کنند. زمانی که یک اعتراضی ابعاد اینچنینی پیدا میکند طبعا رهبران کارگران باید در چنین قامت بلندی بیایند و حرف بزنند و این آن نکته ای بود که میخواستم بگویم.
اصغر کریمی­ منهم نکته دیگری داشتم. ببینید شهر شوش یک شهر کارگری است و کلا شهرهای کوچکی مثل شوش که شهرهای کارگری به حساب میایند و دهها هزار کارگر در آنها زندگی میکنند، جوانانشان با هزار درد و رنج و مشکل و محرومیت و بی حقوقی و بیکاری سروکار دارند. این جوانان باید بیایند و بگویند که یا کار برای ما فراهم کنید و یا بیمه بیکاری مکفی به ما بدهید و بدین ترتیب این جوانان هم باید یک جبهه جدیدی از مبارزه و اعتصاب را باز کنند. رژیم دست به بسیج نیرو میزند، در مقابل جوانان هم باید خواست خودرا در کنار خواستهای کارگران نیشکر به میدان بیاورند. بیمه بیکاری یا کار خواست همه جوانان در سراسر کشور است و مورد حمایت همه قرار میگیرد و با اینکار جوانان شوش هم الگوی خوبی از مبارزه بدست میدهند. بنظرم این جوانان و دختران و پسران و خانواده ها انواع کمیته های همبستگی و جمعهای همبستگی میتوانند برپا کنند و ضمن حمایت از خواستهای کارگران اعتصابی، خواست های خود مثل بیمه بیکاری یا کار را هم مطرح کنند و مبارزه را ابعاد دیگری بدهند. میتوانند مردم شهر را بسیج کنند و و اطلاع رسانی کنند و اخبار کارگران هفت تپه را به جاهای مختلف جامعه و جهان برسانند. آنوقت خواهیم دید که شهر شوش الگویی برای جوانان قزوین و سنندج و اراک و بقیه شهرکهای صنعتی و غیر صنعتی دیگر میشود. بنظرم همین الان یک چنین آمادگی روحی هست و مردم و کارگران توانسته اند قدرت خودشان را در این اعتصاب مهم ببینند و قدرت همبستگی و اهمیت اتحاد خودشان را تجربه کنند و این نکته همانطوری که گفتم یعنی باز کردن یک جبهه دیگر و جدید مبارزاتی است که باعث میشود که جمهوری اسلامی بگوید که من باید هرچه سریعتر فکری بکنم تا این غائله هرچه سریعتر بخوابد وگرنه اینطور که مردم و جوانان و خانواده ها بلند شده اند ممکن است فردا تمامی مردم شوش را بدنبال این خواسته ها بیدار کنند و بر کل جامعه هم تاثیر بگذارند. بنابراین بهتر است به سه چهارتا از خواسته های اصلی اینها جواب دهم تا بتوانم آرامشان کنم و به این قضیه خاتمه دهم. بنظرم این فوق العاده مهم است و من از همینجا به همه مردم شوش و جوانان و خانواده ها فراخوان میدهم که شما میتوانید در کنار برادران و خواهران و احتمالا پدران و مادران و دوستان کارگرتان بایستید و پرچمدار یک مبارزه جدیدی در سطح شهر باشید.
شهلا دانشفر­ در ادامه صحبت شما منهم نکته ای خاطرم آمد که اشاره کنم که بهرحال ما تلاش میکنیم در سطحی بین المللی اخبار اعتراضات کارگران و مردم شوش را انعکاس دهیم و تا همین الان هم این اخبار نیشکر هفت تپه در صدر اخبار اتحادیه های جهانی قرار دارد و توسط حزب کمونیست کارگری و کمیته همبستگی بین المللی کارگری به تمام سازمانها و اتحادیه های جهانی خبر رسانی کرده ایم و همگی در کنار این کارگران خواهان لغو تمامی پرونده های دستگری و لغو محاکمه رهبران این کارگران هستیم و همه این فشارها و ضرب و شتم هایی که به این کارگران وارد کرده اند محکوم میکنیم و به حمله سرکوبگرانه ای که در سطح شهر کرده اند با صدای بلند اعتراض میکنیم و این همان کاری بوده که در سرکوب اعتراضات کارگران کیان تایر هم انجام دادیم.
اصغر کریمی­ منهم امیدوارم در خارج کشور که طبعا موانع چندانی پیش پای کسی نیست همه احزاب و سازمانها و جریانات سیاسی مختلف بتوانند قاطعانه از مبارزه کارگران نیشکر هفت تپه و مردم شوش حمایت کنند و به این صف بپیوندند. اهمیت این مبارزه را دریابند و حرکتی سازمان بدهند.

Thursday, May 15, 2008

نگاهي مختصر به اول مه امسال

شهلا دانشفر

با کمپيني گسترده و جهاني براي آزادي دستگير شدگان اول مه جوانمير مرادي٬ طه آزادي٬ شيث اماني و حميد اطهاري تلاش کنيم

اول مه امسال يک صحنه جدال بود. جدالي که از قبل از اول مه شروع شده بود. جمهوري اسلامي براي کارگران دستگير شده اول مه سال گذشته احکام شلاق و زندان صادر کرد. احکام شلاق را در مورد ٥ تن از اين کارگران به اجرا گذاشت. اما کارگران در مقابل اين گستاخي اعلام کردند که به اعتراضشان ادامه خواهند داد و کوتاه نخواهند آمد. اعتراضي گسترده براي آزادي محمود صالحي که به جرم اول مه در زندان بود در جريان بود٬ تا آنجا که در دل اين کشاکش رژيم اسلامي ناگزير شد٬ محمود صالحي را از زندان آزاد کند. ناگزير شد احکام شلاق را متوقف کند و حکم شلاق محي الدين رجبي يکي از کارگران دستگير شده اول مه را لغو کرد. آزادي محمود صالحي يک پيروزي بزرگ براي جنبش کارگري بود. بدنبال اين موفقيت بزرگ و در يک شرايط پر تلاطم در جامعه و در مراکز مختلف کارگري بود که کارگران به استقبال اول مه ميرفتند. از جمله در شرايطي بود که کمپين براي خواست افزايش دستمزد با بيش از سه هزار امضا به راه افتاده بود. در شرايطي بود که اتحاديه آزاد کارگران ايران اعلام موجوديت کرد. و در شرايطي بود که در مراکزي چون نيشکر هفت تپه و کيان تاير و پتروشيمي کرمانشاه و دهها کارخانه ديگر اعتراض و مبارزه بود. و کارگران با بيانيه ها و فراخوان هايشان به استقبال اول رفته و جنب و جوبش بسياري براي برپايي قدرتمند اين روز بر پا بود. همه چيز بيانگر يک رودرويي آشکار بر سر برگزاري اول مه روز همبستگي جهاني کارگران بود.
در واقع امسال بيش از هر سال نفس برپايي اول مه به موضوع کشاکش بين کارگران و جمهوري اسلامي تبديل شده بود. از يکسو عزم جزم کارگران را براي يک قدرتمنايي بزرگ در اين روز همبستگي جهاني کارگران را شاهد بوديم و از سوي ديگر هراس رژيم و خانه کارگريها و شوراهاي اسلامي را ميديديم. رژيم ميدانست که اگر امسال کارگران به خيابان بيايند اتفاق مهمي روي خواهد داد. بويژه همزمان صداي اعتراض معلمان و فراخوانهايشان به تجمعات اعتراضي بلند شده بود. در دانشگاهها جنب و جوش اعتراضي بالا گرفته بود. شعار زنداني سياسي آزاد بايد گردد در همه اين اعتراضات يک شعار برجسته و مهم بود. تحت چنين شرايطي بود که رژيم تلاش کرد در مقابل قدرتمنايي کارگران در روز اول مه بايستد.
يک هفته مانده به اول مه بود که رژيم شيث اماني را دستگير کرد و در واقع با اين کار بار ديگر به کارگران اعلام جنگ داد. جمهوري اسلامي براي برپايي مراسم اول مه مجوز نداد و فعالين و رهبران کارگري را مورد تهديد و فشار قرار داد. وقتي کارگران به سنت هر ساله که در جمعه ماقبل اول مه در آبشار خور به استقبال اين روز ميرفتند٬ تصميم گرفتند اين مراسم را امسال در پارک چيتگر برگزار کنند٬ رژيم نيروي انتظامي خود را به اين پارک ريخت و مانع تجمع کارگران شد. اما با اين حال کارگران ايستادند و چند صد نفر از آنان در پارک جهان نما در نزديکي پارک چيتگر جمع شدند و اول مه را گراميداشتند. در مقابل همه اين فشارها ٬ در اول مه امسال کارگران با بيانيه هايشان علنا اعلام کردند که اول مه را روز خود ميدانند و عليرغم اينکه به آنها مجوز داده نشده است اين روز را برگزار خواهند داشت. از سوي ديگر خانه کارگر و شوراهاي اسلامي از وحشت تکرار اتفاقي که سال گذشته و سال قبلتر آن در روز جهاني کارگر در تهران روي داد٬ از ترس اينکه باز سيل خروشان کارگران به خيابانها بريزند و بساطشان را جمع کنند و اين روز را از آن خود کنند٬ به گوشه اي خزيدند. محجوب دبير کل خانه کارگر٬ هراسان از قدرتنمايي کارگران٬ ياران خود را در سالني ورزشي جمع کرد و اعلام کرد اين مجلس فقط ويژه خانه کارگريهاست و بس و براي قدرداني از شرکت آنان در انتخابات برپا شده است. و در را به روي کارگران بست. اما کارگران به تلاششان براي برپايي مراسم مستقل روز اول مه٬ روز جهاني کارگر ادامه دادند. با قطعنامه ها و بيانيه هايشان آزادي و برابري را فرياد زدند و خواستها و مطالباتشان را طرح کردند. از جمله اتحاديه آزاد کارگران ايران به مناسبت اول مه بيانيه و قطعنامه سراسري خود را دادند و براي برگزاري مراسم اول مه در ٥ شهر تدارک ديدند. قطعنامه اي که اولين خواست آن آزادي شيث اماني و همه زندانيان سياسي بود. همچنين کارگران نيشکر هفت تپه بيانيه اول مه خود را صادر کردند و تهديد و فشار بر روي رهبران کارگران را محکوم کردند. کارگران ايران خودرو نيز به مناسبت اول مه طي قطعنامه اي مطالبات خود را اعلام کردند. ضمن اينکه در اول مه امسال در جايي چون جهاد نصر در رامهرمز٬ کارگران در هنگام تجمع اعتراضي خود روز اول مه را گراميداشتند. در مقابل همه اين تلاشها رژيم دست بکار شد. در عسلويه سه نفر از کارگران جوانمير مرادي از رهبران سرشناس کارگري و عضو هيات مديره اتحاديه آزاد کارگران ايران٬ طه آزادي عضو علي البدل اين اتحاديه و سعيد حضرتي يکي ديگر از کارگران را دستگير کرد و مانع برگزاري اول مه در عسلويه شد. در اشنويه اطلاعات جمهوري اسلامي روز قبل از اول مه به منزل چند تن از فعالين کارگري که در تدارک برپايي اين روز بودند ٬ رفت و سه نفر به اسامي حميد اطهري، آرام ابراهيم خاص و نسرين محمود آذر را دستگير کرد . اما در سنندج مراسم مستقل اول مه برگزار شد. رژيم آنجا نيز دست به دستگيري زد و ٧ نفر به اسامي شیوا خیرآبادی٬ عبدالله نجار٬ غالب حسینی٬ علی حسینی، بهاالدین صدوقی ٬ سوسن رازانی٬ صلاح زماني را دستگير کرد. بدين ترتيب در اول مه امسال ١٤ نفر دستگير شدند. اعتراض براي آزادي دستگير شدگان شروع شد. اتحاديه آزاد کارگران ايران در اين رابطه به نهادها و سازمانهاي جهاني نامه نوشت و از همه اين سازمانها خواستار فشاري بين المللي براي آزادي فوري همه دستگير شدگان گرديد. در اين فاصله و بخاطر ترس از اعتراض کارگران ٩ نفر از دستگير شدگان آزاد شدند. اما شيث اماني٬ جوانمير مرادي ٬ طه آزادي و حميد اطهاري هنوز در زندانند. بدين ترتيب جدال بر سر اول مه هنوز ادامه دارد.
بويژه در زندان نگاهداشتن جوانمير مرادي و طه آزادي از اعضاي هيات مديره و علي البدل اتحاديه آزاد کارگران ايران٬ تلاشي است از سوي جمهوري اسلامي براي حمله به اين تشکل کارگري که از دل يک مبارزه يکساله بيرون آمده و صداي اعتراض کارگران را بلند کرده است. تشکلي که با کمپين اعتراضي خود براي افزايش دستمزد ها جلو آمد٬ اعلام کرد که بدليل گستردگي اعتراضات سراسري کارگري وقت آن رسيده است که در قامت يک تشکل سراسري کارگري عمل کند و با اعلام برپايي مراسم مستقل اول مه تلاش کرد٬ بزرگداشت اين روز جهاني کارگران را بعنوان يک دستاورد مهم جنبش کارگري و حق پايه اي کارگران در ايران تثبيت کند.
از همين رو به نظر من اول مه امسال ما شاهد اتفاقات مهمي در جنبش کارگري در ايران بوديم. واقعيت اينست که جنبش کارگري ايران روزهاي تاريخي مهمي را پشت سر ميگذارد. بايد خطير بودن اين شرايط را دريافت. بايد از دستگير شدگان اول مه با تمام قدرت حمايت کرد. آزاد کردن اين کارگران از زندان گامي ديگر در جهت تثبيت پيشروي هاي جنبش کارگري در جهت تشکل يابي مستقل خود و تثبيت اول مه به عنوان روز جهاني کارگر است. بايد اين گام را با قدرت هر چه تمامتر به جلو برداشت. بايد با کمپيني گسترده و بين الملي براي آزادي اين عزيزان از زندان تلاش کرد. در همين رابطه از سوي کميته همبستگي بين المللي کارگري حزب کمونيست کارگري ايران کمپيني بين المللي در دستور گذاشته شده است و ما با تمام توان خود براي آزادي فوري و بدون قيد و شرط دستگير شدگان اول مه ٧٨ شيث اماني٬ جوانمير مرادي٬ طه آزادي و حميد اطهاري تلاش خواهيم کرد. من همين جا از همه کارگران در سراسر ايران، از کارگران شرکت واحد٬ از تشکل هاي مختلف کارگري که به همت خود کارگران شکل گرفته است٬ از کارگران نيشکر هفته تپه و همه کارگران در کارخانجات مختلف ميخواهم که به اين کمپين بپيوندند. با نامه هاي اعتراضي خود خواهان آزادي فوري اين کارگران بشوند. نبايد به جمهوري اسلامي فرصت داد. دستگيري کارگران در اول مه ٧٨ تهاجمي به کل کارگران است. بايد در مقابل اين تهاجم ايستاد.*