Tuesday, August 21, 2007

در ٩ اوت (١٨ مرداد) چه گذشت

در ٩ اوت (١٨ مرداد) چه گذشت
شهلا دانشفر
جنبش کارگري در ايران چهره جديدي بخود گرفته است و امروز صداي اعتراض کارگران نه تنها در سطح جامعه ايران بلکه در سطح بين المللي انعکاس مي يابد. ٩ اوت (١٨ مرداد) يکي از لحظات مهم اين جنبش بود. منصور اسانلو را رژيم مورد ضرب و شتم قرا رداد و ربود٬ محمود صالحي را قبل از اول مه دستگير کرد٬ انعکاس اعتراضات کارگران باعث شد تا يک کمپين جهاني بين المللي براي آزادي محمود صالحي و منصور اسانلو و در دفاع از فعالين کارگري در ايران شکل گيرد. ١٩ اوت در واقع ادامه اتفاقي بود که يکسال پيش در ١٥ فوريه ما شاهدش بوديم. يک روز همبستگي بين المللي کارگري با کارگران ايران. اينها اتفاقات مهمي است که امروز نه تنها در جنبش کارگري در ايران بلکه در سطح بين المللي ما شاهدش هستيم و بطور واقعي راديکاليسم جنبش کارگري در ايران٬ ابراز وجود اجتماعي رهبران اين جنبش و تبديل جنبش کارگري به وزنه اي مهم در تحولات سياسي ايران و نقش چپ در راس آن٬ همه و همه فاکتورهاي مهمي است که چنين روزهايي را بعنوان روزهاي همبستگي کارگري در سطح جهاني شکل داده است. خاطرم هست چندين سال پيش هنگاميکه اولين بار محمود صالحي دستگير و زنداني شده بود٬ و حزب کمونيست کارگري کمپيني جهاني براي آزادي وي را در دستور گذاشت که در آخر نيز با پيروزي و موفقيت و با آزادي وي از زندان پايان يافت٬ بسياري از جريانات ديگر بر ما خرده ميگرفتند و ميگفتند علني کردن نام ايشان غير مسئولانه است و مشکل ساز٬ اما امروز خوشبختانه شاهد اين هستيم که نيروهاي بسياري وارد اين عرصه از مبارزه شده اند. اينها همه پيشروي جنبش کارگري در ايران است و به يک اعتبار جنبش کارگري در ايران دارد تاثيرات خود را بر جنبش کارگري در سطح جهاني نيز ميگذارد و امروز سازمانهاي کارگري در سطح بين المللي را به اقدامات مستقيم کارگري از نوع ١٥ فوريه و ٩ اوت کشانده است. اين اتفاقات امروز طبقه کارگر در ايران را در موقعيت بسيار مساعدي قرار ميدهد. از جمله ١٥ فوريه سال گذشته هنگاميکه نزديک به هزار کارگر شرکت واحد زنداني شدند٬ يکباره ظرف دو روز بخش اعظم کارگران بازداشتي از زندان آزاد شدند و خود اين اتفاقات روحيه جديدي در ميان کارگران واحد و در جنبش کارگري ايران بوجود آورد. بدنبال آن کارگر نيروي خود را عظيم تر و فراتر از نيرويي که در زير يک سقف و در محيط کار ميديد٬ بازيافت. ٩ اوت امسال و فراخوان بين المللي براي آزادي منصور اسانلو و محمود صالحي و در دفاع از فعالين کارگري جنب و جوش جديدي در ميان کارگران در ايران ايجاد کرد. از جمله ما شاهد اين بوديم که در شهرهاي مختلف و در محافل کارگري صحبت از پيوستن به اين روز همبستگي جهاني بود. نامه هاي حمايتي بسياري از مراکز مختلف کارگري و جمع هاي وسيعي از کارگران در مناطق مختلف داده شد. بعلاوه بطور واقعي تظاهراتهايي که در خارج کشور انجام گرفت٬ آنهم در فضاي سرکوبي که رژيم بوجود آورده است٬ فضاي اميدبخشي را در ميان کارگران ايجاد کرد. در اين روز رژيم در تهران شهر را بصورت حکومت نظامي در آورده بود٬ اما وضع غير عادي شهر باعث شده بود که مردم عادي اي که اطلاعي از موضوع نداشتند٬ از يکديگر علت نظامي تر شدن فضا را پرس و جو شوند و دهان به دهان همه جا از فراخوان جهاني در حمايت از کارگران دستيگر شده و فعالين کارگري در ايران صحبت بود. به اين ترتيب ٩ اوت (١٨ مرداد) تجربه جديدي از هبستگي جهاني براي نه تنها کارگران بلکه براي کل مردم در ايران بود
اما بد نيست نگاهي مختصري هم در مورد تلاش کارگران در ايران براي تجمع در ايران و جنبه هاي مختلف آن بيندازيم. زيرا كمپين و مبارزه كارگران براي آزادي فعالين كارگري ادامه خواهد يافت و لازم است ايرادات كار ديده شود تا بتوان در ادامه قدرتمندتر و متحد تر حركت كنيم. اعلام فراخوان جهاني براي آزادي منصور اسانلو و محمود صالحي و در دفاع از فعالين کارگري در ايران جنب و جوش جديدي در ميان رهبران کارگري و در ميان کارگران ايجاد کرد. اما نظامي شدن فضاي شهرها تصميم گيري براي تجمعات کارگري در اين روز را دشوار کرده بود. همه جا صحبت از اين بود که فرصت مناسبي ايجاد شده است و بايد کاري کرد. از يکسو بحث بر سر تجمع در مکاني در بيرون و در خيابان و پيوستن به تظاهراتهاي جهاني بود٬ و از سويي ديگر بحث بر سر اشکال آرام حرکت و مهار کردن دامنه اين فضاي اعتراضي و غيره بود. اينجا نيز بار ديگر ما شاهد تقابلي آشنا بوديم، تقابلي که در مناسبت هاي مختلف و بطور مشخص در گراميداشت اول مه امسال نيز شاهدش بوديم و اکنون در فضاي پليسي اي که رژيم بوجود آورده است٬ اين تقابل بيشتر به چشم ميخورد. ما شاهد تلاش براي منحصر کردن اعتراض کارگران در چهارچوب هاي تعيين شده قانوني و نهايتا در شکل نافرماني مدني بوديم. اين تقابل را در ميان همه كارگران و از جمله در ميان كارگران شركت واحد نيز ميشد ديد. روشن بود كه تلاش همه كارگران اين بود كه كاري بكنند و بنوعي اعتراض خود را نشان دهند. اما در متن اين کشاکش بود که سنديكاي كارگران شركت واحد به اين تصميم رسيد كه برا ي ٩ اوت به تجمع در منزل منصور اسانلو فراخوان دهد. تصميمي كه بطور واقعي از جنبه رزمندگي و گستردگي حركت در اين روز ميكاست و با توجه به فضاي پليسي که شهرها بخود گرفته بودند٬ عملا تصميم گيري براي هر اقدام ديگري از سوي ديگر کارگران را دشوار ميكرد. در نتيجه صف متحدي که قرار بود با تصميمي واحد و در کنار يک اقدام جهاني به حرکت درآيد٬ در تلاشي براي بهانه ندادن به دست رژيم و يا دلايلي مشابه آن چند تکه شد. طبعا نقد من به اين تصميم٬ نقد به سرزدن کارگران به خانواده کارگراني که دستگير و زنداني شده اند و اعلام همبستگي با آنان نيست. روشن است که ما همواره خود را کنار خانواده اين کارگران مي دانيم و همبستگي با خانواده هاي آنان يک گام مهم و ارزشمند در مبارزه براي آزادي زندانيان سياسي و حمايت از خواستها و مبارزات آنهاست. اما تصميم سنديکاي شرکت واحد به کشاندن حرکت ٩ اوت (١٨ مرداد ) به منزل منصور اسانلو امري متفاوت بود. سر زدن به خانواده منصور اسانلو و يا محمود صالحي و يا ديگر کارگران دستگير شده ميتوانست در هر شرايط ديگري صورت گيرد. نکته مهم اينست که ٩ اوت روز يک اقدام جهاني براي آزادي منصور اسانلو و محمود صالحي و در حمايت از فعالين کارگري در ايران بود و براي کارگران و مردم ايران فرصتي بود که متحد و قدرتمند به خيابان بيايند و براي آزادي منصور اسانلو و محمود صالحي و تمام زندانيان سياسي به حرکتي جهاني بپيوندند. به نظر من فراخوان سنديکاي واحد به تجمع در محل منزل منصور اسانلو از چند نظر محدود کننده و خطا بود که سعي ميکنم در اينجا توضيح دهم:١- ٩ اوت فراخوان جهاني براي آزادي منصور اسنلو و محمود صالحي و در حمايت از فعالين کارگري در ايران بود٬ کشاندن محل اعتراض به منزل منصور اسانلو ابعاد اجتماعي اين حرکت را محدود و جنبه اعتراضي آنرا کاهش ميداد. بدين ترتيب موضوع از مساله اي که به همه کارگران مربوط بود و ميتوانست بخش عظيمي از جامعه را به حرکت در آورد و يک همبستگي وسيع کارگري را شكل دهد، به جمع شدن تعدادي از خود کارگران سنديکاي واحد منحصر ماند. ٢- در حاليکه در ميان محافل کارگري و در بخش هاي مختلف بحث بر سر پيوستن به اين حرکت جهاني داغ بود. در حاليکه صحبت از تجمع در مراکز عمومي و در خيابان بود و در حاليکه ما شاهد پيام هاي همبستگي با اين فراخوان جهاني بوديم. اعلام محل تجمع از سوي سنديکاي واحد در محل زندگي منصور اسانلو عملا کار را براي شکل دادن به يک حرکت متحد و بزرگ با شرکت همه بخش هاي کارگري مشکل ساخت. آنهم در شرايطي که کارگران شرکت واحد وزن سنگيني در ميان کارگران دارند. ٣- محدود کردن تجمع به منزل منصور اسانلو٬ در مکاني دور از اجتماع مردم٬ امکان کنترل نيروهاي انتظامي رژيم را بالا برد. از انعکاس خبر در سطح شهر و انعکاس وسيع خبر اعتراض در اين روز کاست. ضمن اينکه بطور واقعي بسياري از کارگران واحد و از کارگران و انسانهاي آزاديخواه از بخش هاي ديگر جامعه تلاش کردند که در اين روز خود را به محل منزل منصور اسانلو که قرار بود محل تجمع باشد برسانند. که متاسفانه ٥ نفر از اعضاي سنديکاي واحد به اسامي ابراهيم مددي٬ يعقوب سليمي٬ داود رضوي٬ ابراهیم گوهری، و همایون جابری و دو نفر ديگر به اسامي ........ دستگير شدند. در هر حال کمپين براي آزادي کارگران دستيگر شده٬ براي آزادي محمود صالحي و منصور اسانلو و براي لغو احکام صادره شده براي کارگران دستگير شده اول مه سنندج ادامه دارد. اتحاديه هاي کارگري در سطح جهاني اعلام داشته اند که دست به اعتراضات گسترده تري خواهند زد. امروز بهترين فرصت است که با صفي متحد و قدرتمند تهاجم جديد رژيم را عقب راند
هم اكنون طوماري اعتراضي با خواست آزادي منصور اسانلو، محمود صالحي، كارگران دستگير شده در ١٨ مرداد٩ اوت و لغو احكام صادر شده براي كارگران دستگير شده اول مه سنندج در جريان است. بايد وسيعا اين طومار را امضا كرد و به اين حركت پيوست. بايد با چرخاندن اين طومار اعتراضي در همه کارخانجات و در ميان معلمان و بخش هاي مختلف جامعه حرکتي متحد و سراسري را شکل داد. بايد در مقابل مراکزي چون دادسراي انقلاب اسلامي در تهران و زندان سنندج و دادگاه عمومي اين شهر٬ و در مراکز مختلف دولتي تجمعات اعتراضي بر پا کرد و خواهان آزادي فوري و بدون قيد و شرط کارگران زنداني و همه زندانيان سياسي شد. دستگيري كارگران به جرم شركت در تجمع اول مه و يا عضويت در فلان تشكل حمله رزيم به تشكليابي و قدرتمند تر شدن كارگران و به حق اعتصاب، تجمع و پايه اي ترين حقوق كارگران است. بايد با حمايت و پشتيباني از رهبران كارگري، با پيوستن وسيع به تشكلهاي كارگري كه به همت خود كارگران شكل گرفته است، مثل اتحاديه كارگران اخراج و بيكار، كانون هاي صنفي معلمان و انواع و اقسام تشكل هايي كه به ابتكار خود كارگران شكل ميگيرد، اين تهاجم را با تعرض پاسخ داد. امروز رژيم در اوج استيصال و در تقابل با پيشروي جنبش کارگري و جنبش انقلابي بالنده در جامعه دست به تهاجمي جديد زده است٬ رهبران کارگري را دستگير ميکند٬ فشار در زندان ها را شدت ميدهد٬ طناب هاي اعدام را به خيابانها ميکشد٬ اما ميداند که براي همه اينها دارد بهاي گزافي مي پردازد. و عليرغم همه اين فشار ها ما امروز شاهد حمايت ها و همبستگي ها هستيم. ميبينيم که با هر دستگيري و فشاري موجي از اعتراض و کمپين هاي حمايتي شکل ميگيرد. رزيم به اين تهاجم دست زده است براي اينکه اين جنبش را عقب بزند. براي اينکه بطور ويزه جنش كارگري را خطر جدي براي بقاي خود مي بيند. بايد با فشرده کردن حلقه اعتراضات خود٬ و شکل دادن به يک همبستگي بين المللي کارگري اين تهاجم را عقب راند

No comments: