Tuesday, April 10, 2007

آمده اند ما را بکشند

آمده اند ما را بکشند
کامران روشن- اصفهان
هر سال و با شروع سال جدید به جای حل شدن معضلات کارگران در ایران، مشکلات جدیدی برایشان بوجود میاید و شور و شوق برای آمدن سال نو و فصل بهار، جای خود را به اضطراب و نگرانی بخاطر مصیبتهای جدید میدهد. به جمعیت بیکاران نیز به صورت روز افزون اضافه میشود و در آغاز سال هشتاد و شش میتوان مشاهده کرد که وضعیت، از مرز فاجعه فراتر میرود
یک قسمت از خیل عظیم بیکاران را کارگرهای قراردادی اخراجی تشکیل میدهند. در سالهای گذشته این کارگران را به صورت عادی و به بهانه هایی پیش پا افتاده مانند اعتراض به ماهها عقب افتادن حقوق هایشان اخراج میکردند ولی در آغاز سال هشتاد و پنج شرکتهای خصوصی و پیمانکار دست به اخراج کارگران به صورتی وسیع زدند
برای مثال در مجتمع فولاد مبارکه اصفهان صدها کارگر در زمان تمدید قراردادشان در خرداد ماه بدون هیچ حقوق و سنواتی، اخراج شدند این کارگران به دلیل اینکه قراردادشان تمام شده بود؛ نمیتوانستند (طبق قانون اداره کار) هیچ شکایتی بکنند و غرامتی هر چند ناچیز بگیرند
سپس کار کسانی که اخراج شده بودند بر دوش کارگران باقیمانده افتاد و مسئولیتها بسیار فشرده و سختتر گردید. حالا دیگر کارفرماها بخاطر این اضافه حقوق ناچیز انتظار کاری برده وارانه تر را دارند
گوشه دیگر این واقعیت، عقب افتادن هر چه بیشتر زمان پرداخت حقوقها است که این نیز کاملا عادی شده. امسال نیز کارگران قراردادی همان اتفاق سال قبل را پیش بینی کردند و متاسفانه باز هم اخراجها دارد تکرار میشود. درست در زمان تمدید قراردادها و بعنوان بهترین زمان برای اخراج کارگرها در جهت سود بیشتر و بهره کشی از آنها
طرح جدیدی نیز امسال در راه است که مطمئنا وضع را خرابتر خواهد کرد و کارگران را یک قدم عقبتر خواهد راند آن سان که دیگر صدای فریادش به گوش هیچکس نرسد. طرح خصوصی سازی هر چه وسیعتر، که ترجیح میدهم مدتی بعد که پیامدهای آنرا به طرز واضحتری مشاهده کردم درباره اش بنویسم و توضیح دهم
با یک ارزیابی سریع میتوان مشخص کرد که کارگران قراردادی در واقع هیچگونه, هویت شغلی ندارند. ممکن است امروز سرکار باشند و فردا به کوچکترین بهانه ای اخراج شوند و اگر خیلی شانس بیاورند به سمت بازار کار آزاد کشیده میشوند و گرنه که بیکار خواهند ماند. اینها نمیتوانند حضور مستمری در تولید اجتماعی داشته باشند ولی ضمن شرکت ناپایدارشان در تولید اجتماعی شدیدا استثمار میشوند و ناگزیر به عناصری شدیدا ضربه خورده وله شده تبدیل خواهند شد و بعلت فقدان سرمایه با اینکه در بیشتر موارد از تخصص فنی بالایی برخوردارند به مشاغل کم مایه وکاذب در بازار کار اجباراروی میاورند
برای مثال یکی از همکارانم پس از هشت سال کار قراردادی در یک شرکت پیمانکار با مجتمع فولاد، پارسال در همان زمان تمدید قرارداد به بهانه ی تعدیل نیروی کار و صرفه جویی در هزینه های شرکت، اخراج شد. او که یک استاد کار فنی است در حال حاضر در یک فروشگاه لوازم خانگی بارها را جابجا میکند و به گفته ی خودش؛ در حالیکه سی و چهار سال سن دارد؛ از پس خرج و مخارج و بدهیهایش برنمیاید و بدلیل سن بالا و نداشتن پارتی دیگر هیچ شرکتی استخدامش نمیکند او وضعیت بسیار بدی دارد و مینالید و میگفت : اینها (جمهوری اسلامی) آمده اند که ما را بکشند
هیچ منبع مسئولی برای رسیدگی به مشکلات اینگونه افراد وجود ندارد. اینها به دلیل نداشتن هویت شغلی، هیچ انجمن صنفی و نماینده ای هم ندارند که بتواند اعتراضشان را به جایی برسانند
طرحها و برنامه های سرمایه داری اسلامی قشون عظیمی از اینگونه افراد را ایجاد کرده. انسانهایی معلق، ناگزیر و سرگردان که در این سیستم دارای هیچگونه موقعیت اجتماعی نیستند. اینها در مناسبات اجتماعی، غارت و استثمار میشوند و هیچ امیدی هم بر اساس وعده های جمهوری اسلامی در مورد رفع این وضعیت وجود ندارد
شاید تنها راه اعتصاب باشد. یک اعتصاب قوی و همگانی. یک اعتصاب عظیم با حضور تمام قشرها، کارگر، معلم، دانشجو . . . در جهت براندازی قاطعانه ی این رژیم ضدانسانی که ابتدایی ترین حقوق را از مردم سلب کرده است

No comments: