در مورد كنترل كارگري بر صنايع در روسيه
در مورد كنترل كارگري بر صنايع در روسيه
نوشته جان ريد
John Reed
ترجمه ناصر اصغري
مقدمه مترجم
پدیده كنترل كارگری، یكی از غنی و جالبترین پدیدههائی است كه متأسفانه در ادبیات فارسی نسبتا كمتر مورد توجه قرار گرفته است. از این جهت غنی است كه كارگران مستقیما درگیرند و بیش از حتی موفقترین اعتصاب و هزاران فراخوان و نوشته به كارگر اعتماد به نفس میدهد و ثابت میكند كه برخلاف جنجال بورژواها كارگران خود میتوانند اداره امور را بدست بگیرند.
بسیار اتفاق افتاده است كه گروهی از كارگران برای تحمیل مطالبهای و یا برای وادار كردن مدیریت به مذاكرهای، خود را مجبور دیدهاند دست به اشغال كارخانهای بزنند. گرچه چنین نمونههائی اتفاق روزمره است، اما هدف این نوع كنترلها اساسا سازماندهی تولید نمیباشد. در دنیای معاصر شناخته شدهترین نمونه كنترل كارگری، نمونههای كنترل كارگری در آرژانتین هستند، اما كنترل كارگری پدیدهای بسیار وسیعتر از نمونههای موجود در آرژانتین است. برای جنبش كارگری ایران شناخته شدهترین كنترل كارگری نمونه شوراهای كارگری انقلاب ١٣۵٧ هستند. نمونهای كه به دلیل سركوب سیاه جمهوری اسلامی ناشناخته مانده است و احتیاج به یك تحقیق همه جانبه دارد. این شوراها در بحبوحه انقلاب، حتی قبل از اینكه تحولات انقلابی كارفرماها را مجبور به فرار كرده باشد، توسط كارگران ایجاد شدند و كار و بار سازماندهی تولید و در كل مدیریت محیط كار را خود به دست گرفتند.
اما بارزترین نمونه مدیریت محیط كار توسط تشكلهای كارگری شاید نمونه "كمیتههای كارخانه" در انقلاب ١٩١٧ روسیه باشد. گرچه ما قبلا درباره كمیتههای كارخانه روسیه صحبت كردهایم، اما خود این پدیده هم همانند شوراهای كارگری در انقلاب ١٣۵٧ ایران احتیاج به یك تحقیق همه جانبه برای خواننده فارسی زبان دارد. جنبش كمیتههای كارخانه روسیه گرچه یكی از غنیترین تجارب جنبش كارگری جهان بوده است، اما متأسفانه جز چند موردی چون كتابهای Carmen Sirianni و Oskar Anweiler حتی در این باره هم تحقیقات لازم و منصفانهای صورت نگرفته است. شاید كسی چند نمونه دیگری را هم بتواند اسم ببرد، اما اینها كافی نیستند. برای نمونه درباره جنبش كارگری آمریكا یا انگلیس و یا فرانسه شما میتوانید صدها نوشته تحقیقی را اسم ببرید، اما نمونه عظیم جنبش كمیتههای كارخانه روسیه هنوز پدیده نسبتا ناشناختهای باقی مانده است. جان رید نویسنده یكی از مشهورترین كتابهای تاریخ انقلاب روسیه، "ده روزی كه جهان را لرزاند"، مقاله كوتاهی در مورد كمیتههای كارخانه روسیه تحت عنوان "ریشههای كنترل كار بر صنایع در روسیه" (Origins of Work’s Control of Industry in Russia) در جواب اراجیف مطبوعات بورژوائی در باره وضعیت طبقه كارگر روسیه بعد از انقلاب در اواخر سال ١٩١٨ در نشریه "عصر انقلابی" نوشته است كه درباره خود كاركرد این تشكلها خواننده را به اندازه كافی با این تشكلها آشنا میكند و اينجا ترجمه فارسي اين مقاله را ملاحظه ميكنيد. اميدواريم كه در شماره هاي آينده كارگر كمونيست بتوانيم در مورد جنبه هاي مختلف تجربه كنترل كارگري بر توليد و ارتباط آن با انقلاب، شوراهاي كارگري و سازمان سوسياليستي جامعه و غيره بحثهاي مفصلتري داشته باشيم:
ریشههای كنترل كار بر صنایع در روسیه جان رید مطبوعات بورژوائی سخت كوشیدهاند كه به هر داستانی درباره كارگران روسیه متوسل شوند؛ اینكه در انقلاب با رفتار احمقانه خود، با طرح مطالبات غیرمعقول و عجیب و غریب، با رفتاری وحشیانه با صاحب كارخانهها و تكنسینها چهرهای كاملا وحشی از او بدست بدهند. به دنیای خارج چنین القا كردهاند كه كارگران دستمزدهای هنگفتی دریافت میكنند و در عین حال از كار كردن هم خودداری میكنند. بطور خلاصه چنین تصویری داده شده كه صنعت روسیه را كارگران نابود كردهاند.
اما این واقعیت دارد كه صنعت روسیه در وضعیت خوب و مطلوبی نیست. منتهی خود این دلایل زیادی دارد. ابتدا برای مدت زمان درازی بدست آوردن ذغال سنگ غیرممكن بود؛ چرا كه ابتدا Kaledine و قزاقهایش بر منطقه صنعتی Dontez Basin كنترل داشتند و بعد هم آلمانیها. و به خاطر اینكه برای دو سال تمام هیچگونه قطعات تازهای به روسیه وارد نمیشد، اكنون ماشین آلات فرسوده شدهاند. تكنسینها، مهندسین و این تیپ پرسنلی كه به طبقه سرمایهدار وفادار بودند، در ابتدا حاضر نبودند به اتوریته كمیتههای كارخانه گردن بگذارند. بعدها خود كمیتهها سخت درگیر مسائل سیاسی بودند و مجبور به دفاع از انقلاب و درگیر شدن با دشمنان انقلاب، از Kornilov گرفته تا Kerensky و Kaledine، تا Rada اوكرائینی، تا آلمانیها و چكها و اسلواها و موتلفین آنها بودند. اما از نظر تكنیكی، اگر صنعت روسیه نابود شده است، باید انگشت اتهام به طرف صاحب كارخانهها متوجه شود. آنها بودند كه با تعطیلی كارخانهها و معادن، با نابود كردن سازمان تولید، با خراب كردن راه آهنها و نابودن كردن عمدی ماشین آلات و معادن، سعی در درهم شكستن انقلاب را داشتند.
بسیاری از داستانهای درباره مطالبات عجیب و غریب كارگری كمیتههای كنترل كارگری و غیره البته حقیقت دارند. منتهی مسئله مهم این است كه تا انقلاب نوامبر (منظور همان انقلاب اكتبر ١٩١٧ روسیه است. مترجم)، كارگران روسیه بطور علیالعموم، جز در كارخانههای خاصی، هنوز در برابر كاری كه میكردند، دستمزد بسیار پائینی دریافت میكرند؛ و در عین حال در سراسر روسیه یك تشكلیابی خودبخودی كه حداقل توانائی سازمان دادن صنعت را در چهارچوبی كاملا تازه داشت، در حال شكلگیری بود.
از میان ٣ خواست اصلی انقلاب نوامبر، صلح، زمین برای كشاورزان و كنترل كارگری صنایع، شاید كنترل كارگری صنایع مهمترین آنها باشد؛ چرا كه روسیه جدید هر چه بیشتر به طرف برانداختن وضعیت سیاسی موجود و تكامل دمكراسی كارگری گرایش دارد. تاریخ تشكلیابی كارگران در روسیه بسیار مختصر است. قبل از انقلاب ١٩٠۵ به معنای دقیق كلمه از هیچگونه اتحادیه كارگری خبری نبود. تنها نمایندگی برسمیت شناخته شده كارگران، انتخاب "ریش سفیدان"، همانند انتخاب ریش سفیدان در روستاها و حتی در زندانهای روسیه بود كه تقریبا به یك اندازه قدرت داشتند.
در سال ١٩٠۵ حدودا ٢٠٠ هزار نفر به اتحادیهها پیوستند. Stolypin سركوبشان كرد. تعدادی از اتحادیهها مقاومت كردند؛ اما آنها هم در نهایت سركوب، اموالشان ضبط و رهبرانشان به سیبری تبعید شدند. بعد از آن، اتحادیهها وارد فعالیت نیمه مخفی شدند، كه در سراسر روسیه عضویتشان تقریبا به ١٠ هزار نفر میرسید. اما در زمان جنگ هرگونه تلاشی برای تشكلیابی كارگران بطور بیرحمانهای سركوب میشد و هر كارگری را كه در ارتباط با تشكلیابی كارگران دستگیر میكردند، به خط مقدم جبهه میفرستادند. انقلاب كارگران را تا حدودی از این اسارت رها كرد و به سرعت به طرف تشكلیابی سوق داد. چهار ماه بعد از انقلاب، اولین مجمع اتحادیههای سراسر روسیه (All-Russian) با ٢٠٠ نماینده به نمایندگی از ١ میلیون و ٤٠٠ هزار كارگر برگزار شد. دو ماه بعد عضویت این اتحادیهها بیش از ٣ میلیون نفر برآورد شد. و بنابر گزارش Riazonov این عدد اكنون به دو برابر رسیده است.
این "اتحادیههای حرفهای" (منظور "حرفه" همان شغل و پیشه است. مترجم) با مدل سندیكاهای فرانسه، بعلاوه همكاری با دولت، با توصیه اتحادیههای كارگری آلمان، درست شده بودند. آنها اساسا مشغول مبارزه بر سر كاهش ساعات كار، افزایش دستمزد و در كل همانند اتحادیههای كارگری در هر جای دیگری، درگیر مسائل روتین اتحادیهای بودند. برای نمونه، برای حل اختلافات میان كارگران و كارفرمایان، هیئتی را تحت نظارت دولت سازمان دادند. اما اهمیت آنها در سازمان دادن تمامی كارگران در اتحادیههای بزرگ و در زمانی كه خرده تشكلهای صنفی رو به انحلال بودند، ادغام كردن آنها در اتحادیههای بزرگ بود. مثلا در كارخانه اسلحهسازی دولتی در Sestrorezk، تمامی كسانی كه در تولید اسلحه دست داشتند، كسانی كه لوله تفنگها را آبدیده میكردند، تراشكارانی كه مكانیسم اسلحه را قالب میزدند و نجارانی كه قنداقها را درست میكردند، همه اعضای اتحادیه فلزكاران بودند. اما "اتحادیههای حرفهای"، با وجود نقش مهمی كه داشتند، در افكار كارگران جایگاهی حاشیهای داشتند. اولا شوراها كه نیمه سیاسی و نیمه اقتصادی بودند، كلی انرژی آنها را بخود مشغول كرده بود. دوما كمیتههای كارخانه، تشكلهای خودانگیخته منحصر بفردی كه از كوران انقلاب روسیه سر برآورده بودند، توجه آنها را بخود جلب كرده بود. این آخری اساس واقعی كنترل كارگری بر صنعت است.
كمیتههای كارخانه برای اولین بار در كارخانههای جنگ افزار دولتی بوجود آمدند. با شروع انقلاب، اكثر مدیران كارخانههای دولتی، عمدتا فرماندهان ارتشی، كه با كارگران با قوانین وحشیانه ارتش رفتار میكردند، فراری شدند. برعكس كارخانهداران بخش خصوصی، ماموران دولتی هیچگونه علاقهای به كار كارخانهداری نداشتند. برای مقابله با تعطیل شدن كارخانجات، كارگران باید مسئولیت اداره آنها را به عهده میگرفتند. در بعضی از جاها مثل Sestroretzk این كار معنایش این بود كه كارگران مسئولیت اداره شهر را هم به عهده بگیرند. موسسات دولتی در آنجا با چنان ظرفیت پائین و چنان فسادی اداره میشدند كه بعد از افتادن كنترل بدست كارگران، گرچه كمیته كارخانه دستمزدها را بالا برد، ساعات كار را كاهش داد و كارگران بیشتری را استخدام كرد، با این حال تولید افزایش پیدا كرد و هزینهها كاهش. در عین حال كار نیمه تمام ساخت ساختمانهائی كه توسط پیمانكاران متقلب شروع شده بود پایان یافت و یك بیمارستان تازه خوب تأسیس گردید. همچنین شهر دارای اولین سیستم فاضلاب شد. كمیتههای كارخانه در اینگونه موارد (با این موسسات دولتی) نسبتا مشكلی نداشتند. برای مدتی طولانی بعد از انقلاب، هیچ اتوریتهای وجود نداشت كه اتوریته كمیتهها را زیر سئوال ببرد. و در نهایت زمانی كه دولت كرنسكی شروع به دخالت كرد، كارگران كنترل كاملی بر اوضاع داشتند. دولت هیچ بهانهای برای تعطیلی كارخانجات كه مرتب و سر موقع جنگ افزار تولید میكردند، نداشت. خود دولت سوخت و مواد اولیه این كارخانجات را تهیه میكرد. گرچه در دوران دولت بیكفایت و كم ظرفیت كرنسكی، موسسات دولتی با خطر تعطیلی مواجه شدند، اما كمیتهها مجبور شدند برای تهیه نفت نمایندگانی به باكو، به خاركوف برای تهیه ذغال و به سیبری برای تهیه آهن بفرستند.
كمیتهها از Sestroretrk به بعد، همچون آتشی غیرقابل كنترل به موسسات دیگر دولتی گسترش یافتند؛ و سپس به تأسیسات خصوصیای كه روی سفارشات دولت كار میكردند، و بعد از آن به بخش خصوصی و در آخر نیز به كارخانجاتی كه در اوایل انقلاب به تعطیلی كشانده شده بودند، سرایت كردند. این جنبش ابتدا محدود به پتروگراد بود، اما بعد شروع به سرایت به سراسر روسیه كرد و درست قبل از انقلاب نوامبر بود كه اولین كنگره "كمیتههای كارخانههای سراسر روسیه" برگزار شد. در حال حاضر شعبه كارگری دولت جدید، متشكل از نمایندگان كمیتههای كارخانه و نمایندگان اتحادیههای حرفهای است كه شورای كنترل كارگران را تشكیل میدهد
. اولین كمیتهها در بخش خصوصی، با وجود نبود ذغال سنگ و مواد اولیه، و بخصوص خرابكاری عمدی صاحبكاران و مديريت، كه عمدا میخواستند كارخانه را به تعطیلی بكشانند، به عبث تلاش كردند كه صنایع را باز نگه دارند و ادامه كاری داشته باشند. برای كارگران مسئله مرگ و زندگی بود. كمیتههای تازه تأسیس برای تعیین دستمزد كارگران، برای تنظیم دیسپلینی برای برخورد با كارگران و استخدام و یا بیكارسازی، مجبور بودند مواردی چون تعداد تقاضاهائی كه كارخانه دریافت كرده بود، چقدر سوخت در اختیار دارد، چه درآمدی از خرید و فروش حاصل میشود و غیره را به دقت در نظر بگیرند. در كارخانههائی كه صاحبكاران بطور جدي بهانه مي آوردند كه نمیتوانند كارخانه را باز نگه دارند، كارگران مجبور بودند خود مسئولیت اداره آنها را به عهده بگیرند و كار و بار را به بهترین نحوی كه ممكن بود به دست بگیرند. بعضی از تجارب بسیار جالب هستند.
برای نمونه، كارخانه نساجیای در Novgord كه صاحبش آن را به حال خود رها كرده بود، كارگران بدون كوچكترین تجربهای مسئولیت اداره آن را به عهده گرفتند. اولین كاری كه كردند، تولید لباس كافی برای استفاده خودشان و بعد برای تمام كارگران Novgord بود. بعد از آن كمیته كارخانه نمایندگانی به كارخانههای دیگر شهرها برای مبادله پارچه با تولیدات آن كارخانهها فرستاد. لباس با كفش در كفاشیها و یا با نان با دهقانان مبادله میشد. و در آخر شروع به گرفتن سفارشات از شركتهای بازرگانی كردند. برای به دست آوردن مواد اولیه، باید نمایندگانی به مناطق پنبه خیز جنوبی میفرستادند و بعد با اتحادیه كاركنان راه آهن قرار پرداخت هزینه حمل و نقل مواد اولیه را با پرداخت لباس بستند. عین همین سیستم را هم در باره سوخت مورد نیاز و ذغال سنگ معادن "دون" بكار بردند.
در بخش عظیمی از صنایع بخش خصوصی كه به تعطیلی كشانده نشدند، كمیتههای كارخانه نمایندگانی را برای مشورت با مدیران برای تهیه سوخت، مواد اولیه و حتی سفارشات تعیین كردند. میبایست حساب و كتاب تمام آنچه را كه به كارخانه وارد میشد و آنچه را كه از آن خارج میشد، میداشتند. برای آنكه برآورد كنند كه موسسه چقدر میارزد، چقدر سهام دارد و سود حاصله چقدر است، باید تمام موسسه را ارزیابی میكردند. همه جا بزرگترین مشكل كمیتهها برخورد با صاحبكارانی بود كه سود حاصله را پنهان میكردند، سفارشات را رد میكردند و برای بیاعتبار كردن تشكلهای كارگران دست به هر كاری میزدند تا بازدهی موسسه را پائین بیاورند. تمام سركارگرها، مهندسین، كارمندان دفتری و غیره ضد انقلابی و ضد دمكراتیك كه توسط كمیتههای كارخانه اخراج میشدند، نمیتوانستند وارد هیچ كارخانه دیگری، بدون معرفینامه كمیته كارخانه محل كار پیشین خود بشوند. كارگران قبل از استخدام ملزم بودند به اتحادیه بپیوندند و كمیتههای كارخانه بر تمام مقررات و حدود و ثغور اتحادیه نظارت داشتند. جنگ سرمایهداران علیه این كمیتههای كارخانه بینهایت شدید بود. در هر قدمی كارشان با ممانعت روبرو میشد. "كارگران تنبل" كه تمام وقتشان را صرف حرف زدن میكنند در حالی كه باید این وقت را صرف كار كردن بكنند، عجیب و غریبترین دروغی است كه مطبوعات سرمایهداری با دست و دلبازی منتشر میكنند؛ در حالیكه در واقع كمیتههای كارخانه معمولا مجبور بودند روزانه تا ١٨ ساعت كار كنند. مثلا كمیته كارخانه بسیار بزرگ مجمع Putilove، كه بزرگترین كارخانه پتروگراد با ٤٠ هزار كارگر است، كمیته كارخانه مركزی كه نماینده ١١ بخش و ١٦ كارگاه بود، ٢٢ عضو داشت.
حتی Skobelev، وزیر كار "سوسیالیست" دولت كرنسكی در اوایل سپتامبر دستوری صادر كرد مبنی بر اینكه كمیتههای كارخانه تنها در "ساعات غیركاری" تشكیل جلسه بدهند؛ و دیگر نباید برای رسیدگی به امور كمیتههای كارخانه دستمزد دریافت كنند. در واقع این كمیتههای كارخانه بودند كه از فروپاشی كامل صنعت در دوره حكومت ائتلافی جلوگیری كردند. بنابراین نظام صنعتی جدید روسیه زاده ضرورت بود.
هر كمیته كارخانهای دارای ۵ بخش است: تولید و توزیع، سوخت، مواد اولیه، سازمان فنی صنعت، و مرخص كردن (تغییر دادن از مبناي جنگی به مبناي صلح). در هر منطقهای تمام كارخانجات یك رشته صنعت مجموعا ٢ نماینده به شورای منطقه و هر شورای منطقه یك نماینده به شورای شهر و آن هم به نوبه خود نمایندگانی در شورای سراسر روسیه، كمیته مركزی اتحادیههای حرفهای و در شوراها (soviets) داشتند.
همه كارگران در روسیه لزوما عضو اتحادیه نیستند؛ اما تمام كارگران باید در كمیتههای كارخانه نمایندگی بشوند. و كمیته كارخانه كار اتحادیههای حرفهای را تكمیل میكنند و به پایان میرسانند؛ و تولید را بطور صد درصد در همان شروعش كنترل میكند. شیوه كنترل تولید توسط كارگران كه بطور خودانگیخته از درون انقلاب روسیه بیرون آمد، همین اواخر توسط دولت جدید جمهوری كارگران و دهقانان روسیه قانونی اعلام شده است. همچنین برای كارگران، با قدرت این دولت، امكانپذیر شده كه كارخانههائی كه توسط صاحبانشان توانائی ادامه كاری ندارند، مصادره شوند و خود كارگران آنها را اداره بكنند. دلیلی ندارد كه كارگران با اعتبار بینهایتی كه پشت سر خود دارند و قدرت عظیم سازمان دولتی، توانائی استخدام مهندسین و تكنسین نداشته باشند؛ یا اینكه با چنین آموزشی، چرا نتوانند در عرض چند سال آینده كنترل بخش هر چه بیشتری از شركتهای صنعتی روسیه را به دست بگیرند. با كنترل امكانات تولید و توزیع در دستان دولت مردمی، اصلیترین مانع دستیابی به دمكراسی كارگری از سر راه برداشته شده است
ترجمه ناصر اصغري
مقدمه مترجم
پدیده كنترل كارگری، یكی از غنی و جالبترین پدیدههائی است كه متأسفانه در ادبیات فارسی نسبتا كمتر مورد توجه قرار گرفته است. از این جهت غنی است كه كارگران مستقیما درگیرند و بیش از حتی موفقترین اعتصاب و هزاران فراخوان و نوشته به كارگر اعتماد به نفس میدهد و ثابت میكند كه برخلاف جنجال بورژواها كارگران خود میتوانند اداره امور را بدست بگیرند.
بسیار اتفاق افتاده است كه گروهی از كارگران برای تحمیل مطالبهای و یا برای وادار كردن مدیریت به مذاكرهای، خود را مجبور دیدهاند دست به اشغال كارخانهای بزنند. گرچه چنین نمونههائی اتفاق روزمره است، اما هدف این نوع كنترلها اساسا سازماندهی تولید نمیباشد. در دنیای معاصر شناخته شدهترین نمونه كنترل كارگری، نمونههای كنترل كارگری در آرژانتین هستند، اما كنترل كارگری پدیدهای بسیار وسیعتر از نمونههای موجود در آرژانتین است. برای جنبش كارگری ایران شناخته شدهترین كنترل كارگری نمونه شوراهای كارگری انقلاب ١٣۵٧ هستند. نمونهای كه به دلیل سركوب سیاه جمهوری اسلامی ناشناخته مانده است و احتیاج به یك تحقیق همه جانبه دارد. این شوراها در بحبوحه انقلاب، حتی قبل از اینكه تحولات انقلابی كارفرماها را مجبور به فرار كرده باشد، توسط كارگران ایجاد شدند و كار و بار سازماندهی تولید و در كل مدیریت محیط كار را خود به دست گرفتند.
اما بارزترین نمونه مدیریت محیط كار توسط تشكلهای كارگری شاید نمونه "كمیتههای كارخانه" در انقلاب ١٩١٧ روسیه باشد. گرچه ما قبلا درباره كمیتههای كارخانه روسیه صحبت كردهایم، اما خود این پدیده هم همانند شوراهای كارگری در انقلاب ١٣۵٧ ایران احتیاج به یك تحقیق همه جانبه برای خواننده فارسی زبان دارد. جنبش كمیتههای كارخانه روسیه گرچه یكی از غنیترین تجارب جنبش كارگری جهان بوده است، اما متأسفانه جز چند موردی چون كتابهای Carmen Sirianni و Oskar Anweiler حتی در این باره هم تحقیقات لازم و منصفانهای صورت نگرفته است. شاید كسی چند نمونه دیگری را هم بتواند اسم ببرد، اما اینها كافی نیستند. برای نمونه درباره جنبش كارگری آمریكا یا انگلیس و یا فرانسه شما میتوانید صدها نوشته تحقیقی را اسم ببرید، اما نمونه عظیم جنبش كمیتههای كارخانه روسیه هنوز پدیده نسبتا ناشناختهای باقی مانده است. جان رید نویسنده یكی از مشهورترین كتابهای تاریخ انقلاب روسیه، "ده روزی كه جهان را لرزاند"، مقاله كوتاهی در مورد كمیتههای كارخانه روسیه تحت عنوان "ریشههای كنترل كار بر صنایع در روسیه" (Origins of Work’s Control of Industry in Russia) در جواب اراجیف مطبوعات بورژوائی در باره وضعیت طبقه كارگر روسیه بعد از انقلاب در اواخر سال ١٩١٨ در نشریه "عصر انقلابی" نوشته است كه درباره خود كاركرد این تشكلها خواننده را به اندازه كافی با این تشكلها آشنا میكند و اينجا ترجمه فارسي اين مقاله را ملاحظه ميكنيد. اميدواريم كه در شماره هاي آينده كارگر كمونيست بتوانيم در مورد جنبه هاي مختلف تجربه كنترل كارگري بر توليد و ارتباط آن با انقلاب، شوراهاي كارگري و سازمان سوسياليستي جامعه و غيره بحثهاي مفصلتري داشته باشيم:
ریشههای كنترل كار بر صنایع در روسیه جان رید مطبوعات بورژوائی سخت كوشیدهاند كه به هر داستانی درباره كارگران روسیه متوسل شوند؛ اینكه در انقلاب با رفتار احمقانه خود، با طرح مطالبات غیرمعقول و عجیب و غریب، با رفتاری وحشیانه با صاحب كارخانهها و تكنسینها چهرهای كاملا وحشی از او بدست بدهند. به دنیای خارج چنین القا كردهاند كه كارگران دستمزدهای هنگفتی دریافت میكنند و در عین حال از كار كردن هم خودداری میكنند. بطور خلاصه چنین تصویری داده شده كه صنعت روسیه را كارگران نابود كردهاند.
اما این واقعیت دارد كه صنعت روسیه در وضعیت خوب و مطلوبی نیست. منتهی خود این دلایل زیادی دارد. ابتدا برای مدت زمان درازی بدست آوردن ذغال سنگ غیرممكن بود؛ چرا كه ابتدا Kaledine و قزاقهایش بر منطقه صنعتی Dontez Basin كنترل داشتند و بعد هم آلمانیها. و به خاطر اینكه برای دو سال تمام هیچگونه قطعات تازهای به روسیه وارد نمیشد، اكنون ماشین آلات فرسوده شدهاند. تكنسینها، مهندسین و این تیپ پرسنلی كه به طبقه سرمایهدار وفادار بودند، در ابتدا حاضر نبودند به اتوریته كمیتههای كارخانه گردن بگذارند. بعدها خود كمیتهها سخت درگیر مسائل سیاسی بودند و مجبور به دفاع از انقلاب و درگیر شدن با دشمنان انقلاب، از Kornilov گرفته تا Kerensky و Kaledine، تا Rada اوكرائینی، تا آلمانیها و چكها و اسلواها و موتلفین آنها بودند. اما از نظر تكنیكی، اگر صنعت روسیه نابود شده است، باید انگشت اتهام به طرف صاحب كارخانهها متوجه شود. آنها بودند كه با تعطیلی كارخانهها و معادن، با نابود كردن سازمان تولید، با خراب كردن راه آهنها و نابودن كردن عمدی ماشین آلات و معادن، سعی در درهم شكستن انقلاب را داشتند.
بسیاری از داستانهای درباره مطالبات عجیب و غریب كارگری كمیتههای كنترل كارگری و غیره البته حقیقت دارند. منتهی مسئله مهم این است كه تا انقلاب نوامبر (منظور همان انقلاب اكتبر ١٩١٧ روسیه است. مترجم)، كارگران روسیه بطور علیالعموم، جز در كارخانههای خاصی، هنوز در برابر كاری كه میكردند، دستمزد بسیار پائینی دریافت میكرند؛ و در عین حال در سراسر روسیه یك تشكلیابی خودبخودی كه حداقل توانائی سازمان دادن صنعت را در چهارچوبی كاملا تازه داشت، در حال شكلگیری بود.
از میان ٣ خواست اصلی انقلاب نوامبر، صلح، زمین برای كشاورزان و كنترل كارگری صنایع، شاید كنترل كارگری صنایع مهمترین آنها باشد؛ چرا كه روسیه جدید هر چه بیشتر به طرف برانداختن وضعیت سیاسی موجود و تكامل دمكراسی كارگری گرایش دارد. تاریخ تشكلیابی كارگران در روسیه بسیار مختصر است. قبل از انقلاب ١٩٠۵ به معنای دقیق كلمه از هیچگونه اتحادیه كارگری خبری نبود. تنها نمایندگی برسمیت شناخته شده كارگران، انتخاب "ریش سفیدان"، همانند انتخاب ریش سفیدان در روستاها و حتی در زندانهای روسیه بود كه تقریبا به یك اندازه قدرت داشتند.
در سال ١٩٠۵ حدودا ٢٠٠ هزار نفر به اتحادیهها پیوستند. Stolypin سركوبشان كرد. تعدادی از اتحادیهها مقاومت كردند؛ اما آنها هم در نهایت سركوب، اموالشان ضبط و رهبرانشان به سیبری تبعید شدند. بعد از آن، اتحادیهها وارد فعالیت نیمه مخفی شدند، كه در سراسر روسیه عضویتشان تقریبا به ١٠ هزار نفر میرسید. اما در زمان جنگ هرگونه تلاشی برای تشكلیابی كارگران بطور بیرحمانهای سركوب میشد و هر كارگری را كه در ارتباط با تشكلیابی كارگران دستگیر میكردند، به خط مقدم جبهه میفرستادند. انقلاب كارگران را تا حدودی از این اسارت رها كرد و به سرعت به طرف تشكلیابی سوق داد. چهار ماه بعد از انقلاب، اولین مجمع اتحادیههای سراسر روسیه (All-Russian) با ٢٠٠ نماینده به نمایندگی از ١ میلیون و ٤٠٠ هزار كارگر برگزار شد. دو ماه بعد عضویت این اتحادیهها بیش از ٣ میلیون نفر برآورد شد. و بنابر گزارش Riazonov این عدد اكنون به دو برابر رسیده است.
این "اتحادیههای حرفهای" (منظور "حرفه" همان شغل و پیشه است. مترجم) با مدل سندیكاهای فرانسه، بعلاوه همكاری با دولت، با توصیه اتحادیههای كارگری آلمان، درست شده بودند. آنها اساسا مشغول مبارزه بر سر كاهش ساعات كار، افزایش دستمزد و در كل همانند اتحادیههای كارگری در هر جای دیگری، درگیر مسائل روتین اتحادیهای بودند. برای نمونه، برای حل اختلافات میان كارگران و كارفرمایان، هیئتی را تحت نظارت دولت سازمان دادند. اما اهمیت آنها در سازمان دادن تمامی كارگران در اتحادیههای بزرگ و در زمانی كه خرده تشكلهای صنفی رو به انحلال بودند، ادغام كردن آنها در اتحادیههای بزرگ بود. مثلا در كارخانه اسلحهسازی دولتی در Sestrorezk، تمامی كسانی كه در تولید اسلحه دست داشتند، كسانی كه لوله تفنگها را آبدیده میكردند، تراشكارانی كه مكانیسم اسلحه را قالب میزدند و نجارانی كه قنداقها را درست میكردند، همه اعضای اتحادیه فلزكاران بودند. اما "اتحادیههای حرفهای"، با وجود نقش مهمی كه داشتند، در افكار كارگران جایگاهی حاشیهای داشتند. اولا شوراها كه نیمه سیاسی و نیمه اقتصادی بودند، كلی انرژی آنها را بخود مشغول كرده بود. دوما كمیتههای كارخانه، تشكلهای خودانگیخته منحصر بفردی كه از كوران انقلاب روسیه سر برآورده بودند، توجه آنها را بخود جلب كرده بود. این آخری اساس واقعی كنترل كارگری بر صنعت است.
كمیتههای كارخانه برای اولین بار در كارخانههای جنگ افزار دولتی بوجود آمدند. با شروع انقلاب، اكثر مدیران كارخانههای دولتی، عمدتا فرماندهان ارتشی، كه با كارگران با قوانین وحشیانه ارتش رفتار میكردند، فراری شدند. برعكس كارخانهداران بخش خصوصی، ماموران دولتی هیچگونه علاقهای به كار كارخانهداری نداشتند. برای مقابله با تعطیل شدن كارخانجات، كارگران باید مسئولیت اداره آنها را به عهده میگرفتند. در بعضی از جاها مثل Sestroretzk این كار معنایش این بود كه كارگران مسئولیت اداره شهر را هم به عهده بگیرند. موسسات دولتی در آنجا با چنان ظرفیت پائین و چنان فسادی اداره میشدند كه بعد از افتادن كنترل بدست كارگران، گرچه كمیته كارخانه دستمزدها را بالا برد، ساعات كار را كاهش داد و كارگران بیشتری را استخدام كرد، با این حال تولید افزایش پیدا كرد و هزینهها كاهش. در عین حال كار نیمه تمام ساخت ساختمانهائی كه توسط پیمانكاران متقلب شروع شده بود پایان یافت و یك بیمارستان تازه خوب تأسیس گردید. همچنین شهر دارای اولین سیستم فاضلاب شد. كمیتههای كارخانه در اینگونه موارد (با این موسسات دولتی) نسبتا مشكلی نداشتند. برای مدتی طولانی بعد از انقلاب، هیچ اتوریتهای وجود نداشت كه اتوریته كمیتهها را زیر سئوال ببرد. و در نهایت زمانی كه دولت كرنسكی شروع به دخالت كرد، كارگران كنترل كاملی بر اوضاع داشتند. دولت هیچ بهانهای برای تعطیلی كارخانجات كه مرتب و سر موقع جنگ افزار تولید میكردند، نداشت. خود دولت سوخت و مواد اولیه این كارخانجات را تهیه میكرد. گرچه در دوران دولت بیكفایت و كم ظرفیت كرنسكی، موسسات دولتی با خطر تعطیلی مواجه شدند، اما كمیتهها مجبور شدند برای تهیه نفت نمایندگانی به باكو، به خاركوف برای تهیه ذغال و به سیبری برای تهیه آهن بفرستند.
كمیتهها از Sestroretrk به بعد، همچون آتشی غیرقابل كنترل به موسسات دیگر دولتی گسترش یافتند؛ و سپس به تأسیسات خصوصیای كه روی سفارشات دولت كار میكردند، و بعد از آن به بخش خصوصی و در آخر نیز به كارخانجاتی كه در اوایل انقلاب به تعطیلی كشانده شده بودند، سرایت كردند. این جنبش ابتدا محدود به پتروگراد بود، اما بعد شروع به سرایت به سراسر روسیه كرد و درست قبل از انقلاب نوامبر بود كه اولین كنگره "كمیتههای كارخانههای سراسر روسیه" برگزار شد. در حال حاضر شعبه كارگری دولت جدید، متشكل از نمایندگان كمیتههای كارخانه و نمایندگان اتحادیههای حرفهای است كه شورای كنترل كارگران را تشكیل میدهد
. اولین كمیتهها در بخش خصوصی، با وجود نبود ذغال سنگ و مواد اولیه، و بخصوص خرابكاری عمدی صاحبكاران و مديريت، كه عمدا میخواستند كارخانه را به تعطیلی بكشانند، به عبث تلاش كردند كه صنایع را باز نگه دارند و ادامه كاری داشته باشند. برای كارگران مسئله مرگ و زندگی بود. كمیتههای تازه تأسیس برای تعیین دستمزد كارگران، برای تنظیم دیسپلینی برای برخورد با كارگران و استخدام و یا بیكارسازی، مجبور بودند مواردی چون تعداد تقاضاهائی كه كارخانه دریافت كرده بود، چقدر سوخت در اختیار دارد، چه درآمدی از خرید و فروش حاصل میشود و غیره را به دقت در نظر بگیرند. در كارخانههائی كه صاحبكاران بطور جدي بهانه مي آوردند كه نمیتوانند كارخانه را باز نگه دارند، كارگران مجبور بودند خود مسئولیت اداره آنها را به عهده بگیرند و كار و بار را به بهترین نحوی كه ممكن بود به دست بگیرند. بعضی از تجارب بسیار جالب هستند.
برای نمونه، كارخانه نساجیای در Novgord كه صاحبش آن را به حال خود رها كرده بود، كارگران بدون كوچكترین تجربهای مسئولیت اداره آن را به عهده گرفتند. اولین كاری كه كردند، تولید لباس كافی برای استفاده خودشان و بعد برای تمام كارگران Novgord بود. بعد از آن كمیته كارخانه نمایندگانی به كارخانههای دیگر شهرها برای مبادله پارچه با تولیدات آن كارخانهها فرستاد. لباس با كفش در كفاشیها و یا با نان با دهقانان مبادله میشد. و در آخر شروع به گرفتن سفارشات از شركتهای بازرگانی كردند. برای به دست آوردن مواد اولیه، باید نمایندگانی به مناطق پنبه خیز جنوبی میفرستادند و بعد با اتحادیه كاركنان راه آهن قرار پرداخت هزینه حمل و نقل مواد اولیه را با پرداخت لباس بستند. عین همین سیستم را هم در باره سوخت مورد نیاز و ذغال سنگ معادن "دون" بكار بردند.
در بخش عظیمی از صنایع بخش خصوصی كه به تعطیلی كشانده نشدند، كمیتههای كارخانه نمایندگانی را برای مشورت با مدیران برای تهیه سوخت، مواد اولیه و حتی سفارشات تعیین كردند. میبایست حساب و كتاب تمام آنچه را كه به كارخانه وارد میشد و آنچه را كه از آن خارج میشد، میداشتند. برای آنكه برآورد كنند كه موسسه چقدر میارزد، چقدر سهام دارد و سود حاصله چقدر است، باید تمام موسسه را ارزیابی میكردند. همه جا بزرگترین مشكل كمیتهها برخورد با صاحبكارانی بود كه سود حاصله را پنهان میكردند، سفارشات را رد میكردند و برای بیاعتبار كردن تشكلهای كارگران دست به هر كاری میزدند تا بازدهی موسسه را پائین بیاورند. تمام سركارگرها، مهندسین، كارمندان دفتری و غیره ضد انقلابی و ضد دمكراتیك كه توسط كمیتههای كارخانه اخراج میشدند، نمیتوانستند وارد هیچ كارخانه دیگری، بدون معرفینامه كمیته كارخانه محل كار پیشین خود بشوند. كارگران قبل از استخدام ملزم بودند به اتحادیه بپیوندند و كمیتههای كارخانه بر تمام مقررات و حدود و ثغور اتحادیه نظارت داشتند. جنگ سرمایهداران علیه این كمیتههای كارخانه بینهایت شدید بود. در هر قدمی كارشان با ممانعت روبرو میشد. "كارگران تنبل" كه تمام وقتشان را صرف حرف زدن میكنند در حالی كه باید این وقت را صرف كار كردن بكنند، عجیب و غریبترین دروغی است كه مطبوعات سرمایهداری با دست و دلبازی منتشر میكنند؛ در حالیكه در واقع كمیتههای كارخانه معمولا مجبور بودند روزانه تا ١٨ ساعت كار كنند. مثلا كمیته كارخانه بسیار بزرگ مجمع Putilove، كه بزرگترین كارخانه پتروگراد با ٤٠ هزار كارگر است، كمیته كارخانه مركزی كه نماینده ١١ بخش و ١٦ كارگاه بود، ٢٢ عضو داشت.
حتی Skobelev، وزیر كار "سوسیالیست" دولت كرنسكی در اوایل سپتامبر دستوری صادر كرد مبنی بر اینكه كمیتههای كارخانه تنها در "ساعات غیركاری" تشكیل جلسه بدهند؛ و دیگر نباید برای رسیدگی به امور كمیتههای كارخانه دستمزد دریافت كنند. در واقع این كمیتههای كارخانه بودند كه از فروپاشی كامل صنعت در دوره حكومت ائتلافی جلوگیری كردند. بنابراین نظام صنعتی جدید روسیه زاده ضرورت بود.
هر كمیته كارخانهای دارای ۵ بخش است: تولید و توزیع، سوخت، مواد اولیه، سازمان فنی صنعت، و مرخص كردن (تغییر دادن از مبناي جنگی به مبناي صلح). در هر منطقهای تمام كارخانجات یك رشته صنعت مجموعا ٢ نماینده به شورای منطقه و هر شورای منطقه یك نماینده به شورای شهر و آن هم به نوبه خود نمایندگانی در شورای سراسر روسیه، كمیته مركزی اتحادیههای حرفهای و در شوراها (soviets) داشتند.
همه كارگران در روسیه لزوما عضو اتحادیه نیستند؛ اما تمام كارگران باید در كمیتههای كارخانه نمایندگی بشوند. و كمیته كارخانه كار اتحادیههای حرفهای را تكمیل میكنند و به پایان میرسانند؛ و تولید را بطور صد درصد در همان شروعش كنترل میكند. شیوه كنترل تولید توسط كارگران كه بطور خودانگیخته از درون انقلاب روسیه بیرون آمد، همین اواخر توسط دولت جدید جمهوری كارگران و دهقانان روسیه قانونی اعلام شده است. همچنین برای كارگران، با قدرت این دولت، امكانپذیر شده كه كارخانههائی كه توسط صاحبانشان توانائی ادامه كاری ندارند، مصادره شوند و خود كارگران آنها را اداره بكنند. دلیلی ندارد كه كارگران با اعتبار بینهایتی كه پشت سر خود دارند و قدرت عظیم سازمان دولتی، توانائی استخدام مهندسین و تكنسین نداشته باشند؛ یا اینكه با چنین آموزشی، چرا نتوانند در عرض چند سال آینده كنترل بخش هر چه بیشتری از شركتهای صنعتی روسیه را به دست بگیرند. با كنترل امكانات تولید و توزیع در دستان دولت مردمی، اصلیترین مانع دستیابی به دمكراسی كارگری از سر راه برداشته شده است
No comments:
Post a Comment